علیه ایران ستیزی | بازتاب امروز
محرم علی عالمیان از دانشجویان بین الملل افعانستان در یادداشت ارسالی به بازتاب امروز با موضوع مهاجرین افغان می نویسد:
در روزگاری که افغانستان در بحران عمیق فرو رفته است، میلیونها نفر از شهروندانش به امید زندگی بهتر راهی کشورهای همسایه شدند و ایران، با وجود همه دشواریهای اقتصادی و فشارهای ناشی از تحریمهای بینالمللی، یکی از اصلیترین مقاصد این مهاجرت گسترده چهار دهه گذشته بوده است.
در ماه های اخیر خصوصاً در این روزها، به ویژه پس از تجاوز وحشیانه رژیم صهیونیستی به خاک ایران، که مشخص شد متاسفانه تعدادی از مهاجرین فریب خورده با آن رژیم و عوامل موساد همکاری داشتند، روند بازگشت و اخراج مهاجران غیرقانونی از ایران شدت یافته است. که این مسئله با موجی از انتقاد ها علیه دولت ایران در میان برخی فعالان، روشنفکران و کاربران افغان همراه شد و سوژهای دست رسانهها و شبکه های منافقین داده است.
انتقادهایی که گهگاه از مرز واقعبینی فراتر میرود و به نوعی «همسایهستیزی» و ناسپاسی بدل شده و از منطق و انصاف بدور است؛ گویی ریشه تمام مشکلات مهاجران افغان در تصمیمات دولت ایران خلاصه می شود. این رویکرد نه تنها ناعادلانه، بلکه اقدامی از سوی رسانه های منافق و ضد ایرانی و افغانستانی خارجی است که میخواهد گسستی بین این دو ملت بیاندازند و چشم بر ریشههای عمیقتر این بحران ببندد.
آیا واقعاً ایران مسئول مهاجرت میلیونی افغانهاست؟ آیا مقصر اصلی در فقر، ناامنی، بیکاری، و حکومت طالبانی که میلیونها افغان را وادار به ترک خانه و کاشانه شان کرده است،دولتهای همسایه اند؟ آیا نباید نخست انگشت اتهام را به سوی آنانی گرفت که افغانستان را به پرتگاه سقوط کشاندند؟
نمیتوان انکار کرد که برخوردهای خشن، تبعیضآمیز یا تحقیرآمیز با مهاجران – در هر کجا که رخ دهد – محکوم است و هر انسان، فارغ از تابعیت، مستحق کرامت انسانی و رفتار عادلانه است. اما انتقاد عادلانه، با دشمنسازی و قضاوتهای یکجانبه تفاوت دارد. نمیتوان تنها به دولت ایران خیره شد و تمام بار مسئولیت این بحران انسانی را بر دوش آن گذاشت، در حالی که ریشههای عمیقتر و مسئولان اصلی را نادیده گرفت.
ایران، با تمام مشکلات اقتصادی، تحریمها، فشارهای خارجی و چالشهای داخلی، طی چهار و پنچ دهه میزبان میلیونها پناهجوی افغان بوده است. از مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها، بازار کار و حتی محلههای شهری، افغانها حضور داشتند. اینکه امروز دولت ایران روند بازگرداندن مهاجران غیرقانونی را شدت بخشیده، بیگمان مسئلهای حساس امنیتی و نیازمند نقد منصفانه و عادلانه است، اما تخریب کورکورانه این سیاست بدون توجه به پیچیدگیهای امنیتی، حقوقی، اقتصادی و اجتماعی آن، از انصاف بهدور می باشد.
از این رو مشکل واقعی، نبود یک سیاست منطقهای و بینالمللی هماهنگ برای حمایت از مهاجران افغان است. آیا ایران باید به تنهایی تمام هزینه های میلیونها مهاجر را بپردازد؟
چرا جامعهای جهانی در کنار ایران از مهاجران حمایت نمی کنند؟ جامعه جهانی در قبال سرنوشت میلیونها پناهجوی افغان، چه در ایران و پاکستان و چه در مسیرهای پرخطر قاچاق به اروپا، سکوت کرده است و هیچ نهاد بینالمللی به اندازه کافی مسئولیت نمیپذیرد و سازمان ملل هم اغلب در حد بیانیه و اعلامیه آن هم به شکل جانب دارنه از سیاست های غربی میماند.
جای پرسش است: چرا سازمان ملل و کشورهای غربی که خود در بحران افغانستان نقش داشتهاند، سهمی در اسکان مهاجران نمیپذیرند؟ چرا تنها ایران و پاکستان باید بار میزبانی چند میلیون مهاجر را بدون حمایت کافی جهانی به دوش بکشند؟ چرا کسانی که امروز از دولت ایران انتقاد میکنند، نسبت به ریشههای اصلی مهاجرت افغانها – از ۲۰ سال اشغال افغانستان توسط آمریکا و کشور های عضوی ناتو و حاکمیت طالبان سکوت کردهاند؟
اما از طرفی دیگر مدام از دولت ایران انتقاد میکنند که با مهاجرین افغان رفتاری مناسب داشته باشد. بنابراین به جای حمله یکجانبه و ناعادلانه به ایران، باید از نهادهای بینالمللی و کشوری های اروپایی خواست که هزینه سالیانه میزبانی میلیونها مهاجر که اكثريت آنها غیری قانونی و قاچاق وارد خاک ایران می شود و خطرات امنیتی نیز هم محسوب میشود را به دولت ایران بپردازند، و از سوی دیگر از دولتهای اروپایی و آمریکایی نیز می توان خواست که راههای قانونی برای مهاجرت و پناهندگی و تحصیل را برای افغانها باز بگذارند و شرایط را برای مهاجرت آسان تر نمانید، از حاکمان کابل نیز می توان خواست تا شرایط بازگشت داوطلبانه، امن و پایدار، زمینه کار و اشتغال را برای مردم خود فراهم کنند.
اگر دولت های غربی و اروپای مدافع حقوق بشر و حقوق مهاجران هستند باید خود نیز مرز های خود را باز بگذارند و در پذیرش مهاجرت میلیونی افغانها سهم بگیرند. اگر ما افغانها خواهان عدالت و حمایت واقعی از مهاجران هستیم، باید صدای خود را متوازن بلند کنیم. از نهادهای جهانی بخواهیم که مسئولیتپذیر باشند.
اگر قرار است صدای عدالت، مدافع حقوق بشر و انسانیت باشیم، نباید تنها علیه همسایه های خود فریاد بکشیم؛ باید در برابر ظلم و ستم که وطن را به این روز رسانده و در برابر ظالمان خانهی خود نیز بایستیم.
مردم افغانستان امروزه نه تنها با فقر و بیکاری، بلکه با یک حکومت غیرمنتخب و انحصاری روبهرو هستند که میلیونها نفر را مهاجر، ناامید، سرخورده و بیپناه کرده است. موج خروج از کشور، نه از سر طمع، بلکه از سر ترس و بیچشماندازی و نا امیدی است.
در چنین شرایطی، اگر دولتی مانند ایران تصمیم بگیرد بخشی از جمعیت غیرقانونی و بدون مدرک را بازگرداند، این تصمیم را تنها نمیتوان با چوب «بیرحمی» زد؛ بلکه باید آن را در بستر محدودیتهای داخلی، فشار جمعیتی، بحران اقتصادی ناشی از تحریم، وضعیت استثنایی به وجود آمده از تجاوز اسرائیل به خاک ایران و هم دستی تعداد از مهاجرین فریب خورده و نااهل و در نهایت بی توجهی و کمکاری کشور های اروپایی و نهادهای بینالمللی تحلیل کرد.
بنابراین، نقد باید بدون تعصب، بدون تنفر از همسایه، و بدون فرار از مسئولیتهای خودمان باشد.