اعتماد از دست رفته | بازتاب امروز
سمیه توحیدلو، جامعهشناس، در کانال تلگرامی خود نوشت: «زمان نوجوانی و تحصیل ما انگار همه چیز فرق داشت. هم درس خواندنمان و هم امتحانهایمان. هزار و یک مدل کلاس بود اما نسبت کمتری از جمعیت از آن بهرهای میبردند. اساسا چنین نبود که اگر از کنار این کلاسها گذر نکنی امکانی برای موفقیت نباشد.
میشد خودت با کتاب و درس چنان کنار بیایی که در هر آزمون و کنکوری جزو نمرات برتر باشی. حالا این وسط برخی دوپینگ هم میکردند و پولهایی برای کلاس و مدرسه خرج میکردند.
به مرور این مافیای مدارس و موسسات، مدیریتهای آموزشی را درنوردیدند. اوضاع چنان شد که دیگر آموزش خودبسنده نیست. مدارس دولتی از گردونه رقابت حذف شدند.
کیفیت تحصیل رسمی چنان پایین آمد که خانوادهها لاجرم دست به دامان انواع روشهای جایگزین شدند. علیرغم همه این موارد، کرونا و تعطیلات بالای میان سال روز به روز کیفیت تحصیلی را چنان مفتضح کرده که در اغلب آزمونهای جهانی و در همین میانگین آزمونهای نهایی داخلی ما مدام در حال شگفتیسازی هستیم. دانش اموزان ما از خواندن و فهم دقیق زبان مادری و درک عادی مفاهیم ریاضی و علوم درماندهاند.
اما موضوع به همینجا ختم نمیشود. اگر پیگیر آزمونهای سراسری مختلف باشیم، مسئله تقلب و یا لو رفتن سوالات آزمونها سرفصل موضوعات شده و در عجبم از ناتوانی مدیریت آموزشی در مقابله با این مافیای عظیم. این آزمونها دیگر به کنکورهای ورود به دانشگاه هم خلاصه نمیشود.
آزمون ورودی مدارس استعداد درخشان برای بچههای ۱۲، ۱۳ ساله هم تبدیل به یک ماراتن بزرگ از نوع کنکور شده که موسسات و مافیای خودش را دارد. یعنی حجم استرس و درگیری با این موضوعات مرتبط با مدرسه از سنین پایینی مدرسه به سنین میانی هم رسیده و هر روز رنگی میگیرد.
طبیعیست که ما هم مانند هرخانواده صاحب فرزند درگیریهایی از این دست داشتهایم. بنا بر خواسته دخترم و علاقمندی همیشگیاش مدتی بود که درگیر مطالعه برای آزمون سمپاد شده بود. درواقع ازیکسال و البته بسیاری از دوسال قبل از آزمون شروع میکنند به آموزش انواع هوشها! البته این خودش معلوم است که دیگر این مدارس هم ربطی به هوش و استعداد ندارند و بیشتر خرجی است که برای بچهها و قبولیشان انجام میشود.
نقد به این مدارس بسیار است. کاری فعلا به همه نقدها و باید و نبایدها ندارم که خودم هم ایده روشنی برای موضوع ندارم. صرفا ما دنبال کننده رویایی برای دخترمان بودهایم.
اما قسمت بد ماجرا اینجاست که درست در زمان آزمون، جنگ آغاز میشود. آزمون نزدیک یک ماه به عقب میافتد. طبیعتا مسئله قرنطینه طراحان سوال از بین میرود. از این وضعیت برخی از موسسات و مدارس مرتبط استفاده میکنند و تعداد چشمگیری از سوالات لو رفته یا… را روز پیش از آزمون برای تعدادی از دانشاموزانشان حل میکنند. به همین وضوح!
باور نمیکردم به همین زودی تبدیل به بخشی از والدین شاکی و معترض به تقلب بشوم. اما بیش از اینکه قبولی یا عدم قبولی دخترم در آزمون مهم باشد، هرچند که برای خودش مهم بود و کلی باید با دختر ۱۲ سالهمان سر چنین موضوعی گفتگو میکردیم، افسوسمان میماند از این همه ناکارآمدی.
از اینکه چطور عدهای بخاطر پول میتوانند تقلب را تا این سن عادیسازی کنند. فشار و بیعدالتی را برای بچهها بپذیرند. چرا باید تقلب و تخلف این همه عادی باشد. و اینهمه مطمئن باشیم که در این موضوعات هیچ اعتراضی هم کارگر نیست. واقعا از پس این حادثهها چه انگیزهها که از دست میرود.»
انتهای پیام