» اجتماعی » تحلیل بحران آب در ایران از منظر روان‌شناسی تکاملی | بازتاب امروز
تحلیل بحران آب در ایران از منظر روان‌شناسی تکاملی | بازتاب امروز
اجتماعی

تحلیل بحران آب در ایران از منظر روان‌شناسی تکاملی | بازتاب امروز

۱۴۰۴-۰۴-۲۸ 1012

هادی صمدی، مدرس فلسفه در کانال تلگرامی خود (تکامل و فلسفه) نوشت: «سال‌هاست که بحران آب در ایران از هشداری زیست‌محیطی به واقعیتی ملموس در زندگی روزمره تبدیل شده است. در حالیکه در منطقه‌ای خشک و نیمه‌خشک زندگی می‌کنیم، کشاورزی ما، که بزرگ‌ترین مصرف‌کننده‌ی آب کشور است، پرمصرف‌تر از استانداردهای جهانی است. این تناقض چگونه شکل گرفت؟ پاسخ در غلبه‌ی یک ایده‌ی شهودی قدرتمند بر رویکرد علمی و شواهدمحور نهفته است.

این ایده شهودی که هم در سطح حاکمیت و هم در میان عموم مردم ریشه دارد، این است: «ما باید در تأمین منابع غذایی خودکفا باشیم و به دیگران وابسته نشویم.» این گزاره در نگاه اول، منطقی و میهن‌پرستانه به نظر می‌رسد.

اما همین شهود قدرتمند، به مثابه‌ی یک سد ذهنی، مانع از دیده شدن آمارهایی شد که دهه‌ها فریاد می‌زدند منابع آبی تجدیدناپذیر کشور در حال نابودی است و ارزش واقعی آب در این سرزمین، بسیار بیشتر از گندم و جویی است که با آن تولید می‌شود. صادرات مجازی آب، مثلاً صادرات هندوانه، که مشکل را بدتر کرد نیز با این شهود تأیید می‌شد که صادرات هرچه بیشتر، بهتر.

چرا یک شهود نادرست این‌چنین پایدار و محبوب است؟

قدرت این ایده صرفاً ناشی از یک خطای محاسباتی نیست، بلکه از ارزش‌های اخلاقی عمیق و ریشه‌های تکاملی ما سرچشمه می‌گیرد. نظریه بنیان‌های اخلاقی که توسط روانشناس اجتماعی، جاناتان هایت، مطرح شده است، این پدیده را به خوبی توضیح می‌دهد. طبق این نظریه، قضاوت‌های اخلاقی ما تنها بر اساس منطق و استدلال شکل نمی‌گیرند، بلکه تحت تأثیر چند بنیان اخلاقی تکامل‌یافته و شهودی‌اند. ایده‌ی «خودکفایی» حداقل با دو مورد از این بنیان‌ها به شدت گره خورده است:

بنیان وفاداری: انسان‌ها به صورت تکاملی برای بقا در گروه‌های کوچک، تمایل به حمایت از «خودی‌ها» و بی‌اعتمادی به «بیگانگان» دارند. ایده‌ی خودکفایی بر همین مبنا استوار است. وابستگی غذایی به کشورهای دیگر، به مثابه‌ی یک تهدید برای امنیت و استقلال ملت تلقی می‌شود و حس وفاداری به درون‌گروه را خدشه‌دار می‌کند. این حس آن‌قدر قوی است که هر داده‌ی آماری در مخالفت با آن، به عنوان تلاشی برای تضعیف گروه نادیده گرفته می‌شود.

بنیان قداست: این بنیان، که ریشه در پرهیز از آلودگی‌ها و بیماری‌ها دارد، به مفاهیم انتزاعی نیز تسری یافته است. «محصول ملی» می‌تواند جایگاهی مقدس پیدا کند. ایده‌ی تأمین غذا از منابع داخلی، نوعی حس «پاکی» و اصالت را القا می‌کند، در حالی که وابستگی به خارج می‌تواند به صورت نمادین، نوعی «آلودگی» یا نقص تلقی شود.

این بنیان‌های تکاملی، چون با احساسات عمیق ما پیوند خورده‌اند، به سختی با استدلال‌های منطقی و آماری کنار گذاشته می‌شوند. مغز ما برای واکنش سریع به تهدیدهای فوری بقا طراحی شده است، نه برای درک بحران‌های تدریجی و پیچیده‌ای مانند فرونشست دشت‌ها یا اتمام آب‌های زیرزمینی.

اما علم، ذاتاً ضد شهود است

مشکل دیگر این است که علم اغلب نتایجی را آشکار می‌کند که با درک شهودی ما در تضاد است. شهود ما از تجربه‌ی مستقیم با جهان پیرامون نشأت می‌گیرد. وقتی به یک میز چوبی دست می‌زنیم، آن را صلب و توپُر حس می‌کنیم. اما علم فیزیک به ما می‌گوید که همین میز، عمدتاً از فضای خالی بین اتم‌ها تشکیل شده است. شهود ما در این مورد کاملاً اشتباه می‌کند، زیرا حواس ما برای درک واقعیت در مقیاس اتمی تکامل نیافته است.

به همین ترتیب، شهود به ما می‌گوید کاشتن گندم برای سیر کردن مردم کار خوبی است. اما علم اقتصاد و محیط زیست، با نگاهی کلان‌تر، به ما می‌گوید که هزینه-فایده این کار در یک کشور کم‌آب، فاجعه‌بار است و در درازمدت نیز ما را خودکفا نمی‌کند. علم به ما نشان می‌دهد که می‌توان با واردات برخی محصولات آب‌بر و تمرکز بر کشاورزی دانش‌بنیان و کم‌مصرف، هم امنیت غذایی را تأمین کرد و هم منابع آبی را برای نسل‌های آینده حفظ نمود. این راه‌حل علمی، هرچند منطقی، فاقد جذابیت عاطفی و قهرمانانه ایده‌ی خودکفایی ملی است.

ضرورت حکمرانی علمی

بحران آب ایران، بیش از آنکه یک بحران منابع باشد، یک بحران مدیریت و تفکر است. اداره‌ی جوامع مدرن و پیچیده با تکیه بر شهودهای باستانی که برای بقای انسان در دشت‌های آفریقا تکامل یافته‌اند، امکان‌پذیر نیست. هرچند برای عموم مردم همان شهودها کارآمدند اما حکمرانی باید علمی شود.

این به معنای حذف اخلاق یا ارزش‌ها نیست، بلکه به معنای آن است که سیاست‌گذاری‌ها باید بر اساس مجموعه‌ای از شواهد آماری، تحلیل‌های هزینه-فایده، و استدلال‌های منطقی بنا شوند، نه بر اساس احساسات، شعارها و شهودهای قدرتمندی که هرچند خوشایندند، اما ما را به بیراهه می‌کشانند. کنار گذاشتن شهودهای ریشه‌دار دشوار است، اما برای عبور از بحران‌های عظیمی چون کم‌آبی، یگانه راه ممکن است.»

انتهای پیام

به این نوشته امتیاز بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×