آرایش کودکان | معصومیت از دست رفته | بازتاب امروز
سمیه سهرابی در سایت اصفهان زیبا نوشت: «لوازم آرایش مادرش را برداشته و خودش را رنگارنگ کرده! مادر بی توجه به عوارض استفاده از لوازم آرایش، دختر پنجسالهاش را با عباراتی مثل «چه زیباتر شدهای!» تشویق میکند.
امروزه استفاده از لوازم آرایش بین بچهها به تقلید از بزرگترها به وفور دیده میشود.
صفحات مجازی هم پر است از تصاویر و فیلمهایی از کودکان که با آرایشهای غلیظ جلوی دوربین نشستهاند و به سوژه تبدیل شدهاند؛ کودکانی که خیلیهایشان از همین دوران کودکی وارد صنعت مدلینگ شدهاند و باعث میشوند تا خانوادههای آنها اینگونه درآمدزایی کنند.
ویترین آتلیههای عکاسی و در و دیوارهای آنها هم پر است از تصاویر کودکانی با آرایشهای تند و غلیظ که بهعنوان نمونه کار، قرار است مشتری جذب کنند.
بسیاری از آرایشگرها نیز میگویند این روزها بخشی از مشتریهای آنها را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند؛ حتی آنها میگویند برخیشان همراه با مادران خود به سالن پا میگذارند و اصرار دارند تا موهایشان را رنگ کنند یا ناخن بگذارند.
این درحالی است که کارشناسان میگویند این موضوع میتواند پیامدهای زیادی به همراه داشته باشد.
سارا ریختهگرزاده، جامعهشناس و کارشناس ارشد مطالعات زنان و خانواده در گفتوگو با «اصفهان زیبا» میگوید: «بر اساس دیدگاه سازمان بهداشت جهانی و دیدگاههای علمی، دوران کودکی از دوسالگی تا هجدهسالگی و شامل سه دوره کودکی اول، کودکی دوم و کودکی سوم است.
در هر کدام از این دورهها باید به شیوه متفاوتی استفاده از لوازم آرایش در کودک را تحلیل و با آن برخورد مناسب کرد. دوران کودکی اول دو تا ششسالگی است. در این دوره کودک از والدین خودش به خصوص والد همجنس، الگوبرداری میکند.
کودک در حال یادگرفتن نقشهای جنسیتی است. کودک دختر بهطور خاص طبق نظریه فروید دچار “عقده الکترا” است؛ یعنی والد همجنس مادر را رقیب خود میداند و تلاش میکند پا به پای آن پیش برود.
طبیعتا اگر مادر، مادری باشد که ظاهر طبیعی خودش را نپذیرفته و بیش از حد آرایش کند یا جراحیهای زیبایی بیش از حد داشته باشد، کودک نیز دچار مشکل میشود. مادر میخواهد الگوی فرد بینقص را داشته باشد و این الگو را به دختر خودش انتقال دهد.
اما مهم این است که کودک در این مقطع فقط دارد الگوبرداری میکند و قطعا در مراحل بعدی جامعهپذیری، از جمله مدرسه و همسالان هویت دیگری را شکل خواهد داد.»
الگوی خوبی برای کودکان باشیم
به گفته ریختهگرزاده، مهم این است که بتوانیم الگوی خوبی برای فرزندمان باشیم؛به دلیل اینکه بیشترین یادگیری کودکان یادگیری مشاهدهای است و در واقع تمام رفتارها و احساسات ما را زیر ذربین قرار میدهد.
بسیار مهم است آگاهی داشته باشیم چگونه رفتار کنیم؛ ضمن اینکه برخورد سخت با کودک نداشته باشیم.
راجع به مضرات لوازم آرایشی برای پوست اطلاعرسانی کنیم و سپس اعتماد به نفس کودک را بالا ببریم که نیازی نداشته باشد برای پذیرش خودش از مواد آرایشی بیش از حد استفاده کند.
بعد از این مراحل باید ببینیم کودک چه درکی از آرایش دارد؛ بعضی از کودکان صرفا سلیقه هنری دارند.
برای این کودکان میتوان گواش و عروسک خرید و خواست تا علاقه خود را روی صورت عروسک اعمال کنند؛ اما اگر کودک احساس میکند خودش زیبا نیست و با آرایش میخواهد زیبا شود، آن موقع است که با مراجعه به مشاور باید روی اعتماد به نفس کودک کار کنیم.
این جامعه شناس میافزاید:
«در دوران کودکی دوم یا کودکی میانه، یعنی از شش تا دوازدهسالگی کودک وارد جامعه میشود و با محیط جدیدی غیر از والدین خودش روبهرو است.
اگر کودک در دوران قبلی به خوبی از کنجکاوی و الگوبرداری عبور کرده باشد، اکنون با همسالانی مواجه است که ما نمیدانیم آنها چه الگویی داشتهاند. کودک باید شخصیتش آن قدر خوب شکل گرفته باشد که بتواند با این مواجهه کنار بیاید. نسلی که با آن مواجه هستیم نسل آلفاست.
این کودکان از زمانی که متولد شدهاند با اینترنت مواجه بودند. استفاده از پلتفرمهای اجتماعی یا سایتهای مختلف برای این نسل کاملا طبیعی است. داخل اینستاگرام کودکان بلاگری را میبینیم که پیج دارند و از آرایش خود فیلم میگیرند و مراحل آمادهشدن خودشان را به نمایش میگذارند.
در اصل با کودکانی مواجه هستیم که دیدگاه فراجنسیتی دارند؛ یعنی فکر میکنند آرایشکردن مختص سن بالاتر نیست. » او معتقد است که باز هم در این دوران مهم است که روی پذیرش کودک کار کنیم؛ اینکه توانسته باشد خود واقعیاش را بپذیرد.
به گفته این کارشناس ارشد مطالعات زنان وخانواده، به کودک شش تا دوازده سال خیلی نمیتوانیم آگاهی را که در دوران قبل داشتیم، ارائه بدهیم. باید به کودک فرصت بدهیم در یک فضای امن خودش بهدنبال مضرات این کار برود و ما فقط بهعنوان یک راهنما فضای امنی را برای کودک درست کنیم.
اجازه بدهیم این آگاهی را در چارچوب ایمن کسب کند و بفهمد چرا آرایش مضر است تا خطرات کمتر شود و کودک متوجه مضرات آرایشکردن بشود.»
او خاطرنشان میکند: «به نظر من خطرناکترین دورهای که میتوانیم شاهدش باشیم، دوران کودکی سوم و سن دوازده تاهیجده سالگی است؛ دورانی که کودک به دنبال هویت گمشده خودش است.
اینکه چه کسی است و باید چه کاری انجام بدهد. خیلی مهم است که قبل از این دوره چطور برخورد کرده باشیم. اینکه من گفتم در دوران کودکی دوم اجازه بدهیم کودک در چارچوب امن ما آگاهی کسب کند، دقیقا با کودکی سوم ارتباط دارد.
زمانی که کودک ما دوازده تا هیجدهساله است، به دنبال هویت گمشده خودش میگردد. این کودک باید در دوران کودکی دوم به خوبی با چالشها و بحرانهایی که دارد مواجه شده باشد و یک هویت موفق و منسجم از خودش را پیدا کند. »
رسانهها؛ الگوی تأثیرگذار بر کودکان
این فعال حوزه خانواده میگوید اگر این اتفاق نیفتد، کودک دچار هویت تعلیق یافته میشود و بدون اینکه خودش به بحرانی رسیده باشد و با موفقیت آن را طی کند، صرفا هویتی از جای دیگر یا از والدین یا دوستانش را برای خودش بر میگزیند.
به گفته ریختهگرزاده، در نسل جدید زمانی که با هویت تعلیقیافته یا هویت سردرگم مواجه باشیم، خیلی اتفاقات خطرناک میافتد؛ حتی ممکن است با سبکهای آرایش معمولی که میشناسیم مواجه نباشیم.
سبکهای آرایشی فانتزی و فراتر از واقعیت را در این نسل تجربه خواهیم کرد. سبک فراتر از واقعیت به این معناست که کودک با چهره واقعی و اصیل خودش بیگانه است و مثلا میخواهد شبیه یک شیء یا یک حیوان بشود یا خودش را جوری آرایش کند که چشمها و لبهایی فراتر از چیزی که هست داشته باشد و این عدمپذیرش واقعیت و بیگانگی با خود بسیار خطرناک است.
باید کودکمان را در دورههای قبل به خوبی آماده کرده باشیم. این جامعهشناس تصریح میکند: «به نظر من بزرگترین تأثیری که جامعه روی کودک میگذارد، از طریق رسانهها و تبلیغات است.
اگر به کودک امروز بگوییم مواد آرایشی و شیمیایی خطرناک است و از آن استفاده نکن، قانع نمیشود؛ چون در بیرون با تضاد مواجه است. میگوید اگر مضر است چرا والد من، اطرافیانم، رسانهها، بازیگران و… از مواد آرایشی استفاده میکنند؟
چرا اینقدر خرید این مواد را تبلیغ میکنیم؟ غیر از استفاده از مواد آرایشی، چرا استفاده از عملهای زیبایی گسترش دارد؟
اینجا کاری نمیتوانیم بکنیم؛ جز اینکه در دوره قبلی در نهاد مدرسه که بعد از خانواده مهمترین نهاد جامعهپذیری کودک است، توانسته باشیم آگاهی و اعتماد به نفس را شکل بدهیم.
از طریق روانشناسان و جامعهشناسان حرفهای که کامل این نسل را بشناسند و بتوانند با آنها برخورد کنند، برایشان کارگاههایی بگذاریم که مهارتهای اجتماعی و شخصیشان رشد پیدا کند. شخصیت واقعی خودشان را شکل بدهند.
کودک امروز، بسیار باهوش است. نمیتوانیم با راهکارهای ابتدایی که با کودک نسل دهه شصت و هفتاد داشتیم، برخورد کنیم.
مواجهه با آنها نیاز به شناخت بیشتر دارد. باید اجازه بدهیم در یک فضای امن خودشان به آگاهی درست برسند.»
به گفته او، کودک باهوش امروز بیش از حد یادگیری مشاهدهای دارد. او بر رفتار اطرافیان و والدینش متمرکز است؛ رفتاری که شاید در نسلهای قبل کمتر دیده میشد. نسل قبل سرگرم بازی بود؛ اما کودک امروز کاملا بزرگسالان را زیر نظر دارد.
پس بعد از اینکه اجازه دادیم کودک دوره سنی صحیح خودش را بگذراند، باید بتوانیم الگوی صحیحی برای آن باشیم. والدین و تمامی افرادی که با کودکان مواجه هستند، باید شناخت خودشان از این نسل را بیشتر کنند و به روز باشند؛ همچنین روی فرهنگ مصرفگرایی ، تبلیغات و رسانهها باید کار شود.
همچنین بزرگسالان باید روی پذیرش خود و اعتماد به نفس و عزت نفسشان کار کنند تا آنها هم بتوانند انتقالدهندههای خوبی باشند. برای شناخت و درک بهتر این نسل باید کاملا بهروز باشیم. برگزاری کارگاهها توسط روانشناسان و جامعهشناسان بهروز بسیار کمککننده است.
از سوی دیگر، فعالان حوزه کودک نیز با انتشار تصاویر کودکان در فضای مجازی مخالف هستند و والدین را از این کار منع میکنند؛ چرا که از نظر آنها این کار میتواند تبعات زیادی داشته باشد.
آناهیتا سپهری، پژوهشگر مسائل کودکان، در این باره به تسنیم میگوید:
«نقض حریم شخصی کودکان در حالی اتفاق میافتد که آنها درباره مطالبی که والدین در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارند، فکر نکرده و اطلاعی ندارند.
اما ممکن است با بزرگتر شدن آنها اینرویه ثابت باقی نماند و کودک نسبت بهعکس،فیلم و اطلاعاتی که از او منتشرشده، احساس بد و ناخوشایندی داشته باشد.
کودکان در حدود پنجسالگی بهعنوان یک شخص حقیقی شروع به شناخت خود، احساسات و نیز چگونگی درک جهان پیرامونشان میکنند؛ بنابراین حریم خصوصی آنها در این سن بیشتر باعث نگرانی میشود.
کودکان ممکن است نسبت به محتوایی که والدین از آنها در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند احساس شرم و خجالت کنند؛ مخصوصا زمانی که این مطالب در مورد ماجراها و داستانهای دوران کودکی و عکسهای خندهدار یا چالشهای رفتاری و دوران رشد آنها باشد.
علاوه بر اینها، به اشتراکگذاشتن نوع محتوای اشتباه در شبکههای اجتماعی باعث میشود کودکان احساس کنند مالکیتی بر بدن خود یا ارزشهای خود ندارند.»
انتهای پیام