شما اومدین دارین اینجا را شخم میزنین! | بازتاب امروز
امیر هاشمی مقدم، دانشآموختهی دکترای انسانشناسی و عضو بخش تحلیلی بازتاب امروز، در یادداشتی نوشت:
«شما اومدین دارین اینجا را شخم میزنین!». این جملهای است که یکی از بومیان، به دهها موتور سواری که تپههای زیبای منطقه خالد نبی در استان گلستان را با پیست موتور سواری اشتباه گرفتهاند میگوید. شوربختانه این جمله را میتوان به بسیاری از موتور سواران، آفرود سواران، طبیعتگردان، کمپر داران و گروههایی از این دست که در سالهای اخیر شمارشان رشد عجیبی یافته و همچنان در حال گستردهتر شدن است، تعمیم داد.
فضای مجازی و بهویژه اینستاگرام در سالهای اخیر، در کنار همه خوبیهایی که دارد و باعث افزایش آگاهی مردم در بسیاری از زمینهها شده، آسیبهای فراوانی هم داشته که برخی پیامدهای فردی و برخی پیامدهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، محیط زیستی و حتی سیاسی گسترده دارد. بخشی از این آسیبها را میتوان در حوزه گردشگری جستجو کرد که در این یادداشت تاکیدم بر همین حوزه است. برخی از ابعاد این آسیب را میتوان اینگونه نشان داد:
الف) معرفی مکانهای بکر و کمتر دستخورده طبیعی توسط اینفلوئنسرها با هدف جذب مخاطب و دنبالکننده. الگوی رایج اینگونه است که ابتدا یک نفر چنین مکانی را معرفی میکند و بلافاصله چند اینفلوئنسر به آنجا رفته و هر یک جداگانه برای جذب مخاطب، با آب و تاب آنجا را با تعابیر و جملاتی همچون: «بیا یه جایی را بهت معرفی کنم که هیچکسی بلد نیست»، «میدونستی توی ایران خودمون یه جای بکر داریم که تا حالا هیچ گردشگری ازش خبر نداشته؟» و… مخاطبان را ترغیب به بازدید از آنجا میکنند. گاهی در عرض یک هفته آن مکان مورد هجوم گردشگران انبوهی قرار میگیرد که کمترین ارزشی برای منابع طبیعی قائل نیستند. همین وضعیت درباره بسیاری از آثار تاریخی و فرهنگی هم صادق است.
ب) کمپر داری: صفحات زیادی در اینستاگرام در حال تبلیغ سبک زندگی و شیوه کمپر داری هستند. استقبال از این صفحات نشان میدهد که بسیاری از مردم علاقهمند به این شیوه زندگی هستند (که البته عموما احساسی بوده و از مشکلات داشتن چنین سبک زندگیای آگاه نیستند). تبدیل خودروهای ون قدیمی یا جدید، مینیبوس، وانت بار و حتی خودروهای سواری همچون پراید و سمند به کمپر یا دست کم به خودرویی که فضایی برای خواب راحت فراهم میکند، در بسیاری از صفحات اینستاگرام در حال تبلیغ است و خیلی از صاحبان این خودروها به کارگاههایی که این کار را انجام میدهند مراجعه میکنند. یا خیلیها خودروهای اینچنین را برای تبدیل کردن به کمپر خریداری میکنند. صاحبان این کمپرها عموما علاقهمند به حضور در طبیعت بکر و گذران چند روز در آنجا هستند که در بیشتر مواقع به طبیعت آسیب میزنند (برای نمونه با تولید و رها کردن زباله، قطع شاخههای درختان برای هیزم، آتشسوزی در جنگل و…).
ج) آفرود سواری: علیرغم قیمتهای بالا و غیرمنطقی خودرو در ایران، شوربختانه برخی خودروهای آفرودی همچون پاترول، جیپ و… قدیمی با بهایی بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان قابل تهیه است. خودروهای جدید چینی همچون فوتون، کیامسی و… نیز جزو خودروهای نسبتا ارزان به شمار میآید. دارندگان این خودروها صفحات متعددی در فضای مجازی دارند و گاه یکدیگر را در فضای مجازی یافته و بهصورت گروههای بعضا چند ده خودرویی، به جان طبیعت میافتند. کلیپی که چند سال پیش نشان میداد چگونه این آفرود سواران در صحرا به دنبال یک آهو افتادند و آنقدر با سرعت آن حیوان زبانبسته را دنبال کردند تا از حال رفت و جان سپرد، یا کلیپی که چندی پیش نشان میداد آفرود سواران چگونه موانعی که جنگلبانی برای جلوگیری از ورود خودرو به محیط جنگل ایجاد کرده را با تمسخر کنار میزدند، نمونههای اندک از هزاران نمونه تخریب آفرود سواران است. به گفته دکتر حسین آخانی، استاد گیاهشناسی دانشگاه تهران، آفرود سواران از اصلیترین عوامل نابودی زیست گیاهی در بیابانهای ایران هستند.
د) موتور سواران: صفحات زیادی در اینستاگرام داریم که خود موتور سواران، قانونشکنیهایشان را با افتخار به نمایش میگذارند. شوربختانه کمبود پیست برای موتورهای سرعتی یا کراس، یکی از دلایل کشیده شدن این موتور سواران به خیابانها و محیط زیست است؛ هرچند این توجیه مناسبی برای ویرانگریهای این گروه نیست. نه تنها خیابانهای شهرهای بزرگ تبدیل به جولانگاه رفتارهای خطرناک این موتور سواران شده، بلکه تقریبا در هر گوشه طبیعت -از جنگل گرفته تا بیابان- میتوان صدای گوشخراش موتورهای کراس و تریل که بعضا اگزوزشان را دستکاری هم کردهاند را شنید.
هـ) تورهای طبیعتگردی: یکی از ارزانترین تورها در ایران، طبیعتگردی است که با استقبال گسترده قشر جوان روبرو شده است. محدودیتهای قانونی برای پذیرش جوانان در هتلها در کنار هزینههای بالای اقامت در هتل، یکی از عوامل کشیده شدن آنها به طبیعتگردی است؛ در حالیکه هیچ آموزشی درباره مسئولیتهای طبیعتگردی ندیدهاند. برخی از این تورها با تبلیغاتی همچون «آموزش بقا در جنگل» و…، در طول مدت حضور در طبیعت، آسیبهای زیادی به درختان و محیط زیست وارد میکنند. تنشهای فراوان طبیعتگردان با بومیان که معترض زیر پا گذاشتن هنجارهای فرهنگی و اجتماعیشان هستند را نیز میتوان به آسیبهای این تورها افزود.
با این اوصاف، باید پرسید زمانی که دم از رونق بیشتر گردشگری داخلی میزنیم، به این موارد هم فکر میکنیم؟ زمانی که دولت روحانی به بهانه رونق گردشگری داخلی، عوارض (جریمه؟) خروج از کشور را چندین برابر افزایش داد، کسی به فکر کنترل پیامدهای گسترش «گردشگری انبوه» داخلی هم بود؟ کسی برای آن برنامهای داشت؟ آموزش گردشگری پایدار در نظام آموزشی ما جایگاهی دارد؟ گردشگری که برای خوشگذرانی وارد جنگلهای شمال یا سواحل رنگین جزایر جنوبی کشور میشود، چگونه باید نسبت به پیامدهای رفتارش آگاه شود؟ (و البته این به معنای نادیده گرفتن مسئولیتهای گردشگران نمیشود. اصولا هر فردی باید نسبت به پیامدهای رفتارش تفکر کند). وقتی بودجه و توان وزارتخانهها و نهادهای بسیار مهمی همچون میراث فرهنگی، محیط زیست، منابع طبیعی و… کمتر از بودجه بسیاری از نهادهای غیرضروری و غیر پاسخگو باشد، چگونه میتوان انتظار داشت این نهادها بتوانند از محیط زیست و آثار تاریخی در برابر آسیبها حفاظت کنند؟
خوشبختانه جوامع محلی در حال آگاه شدن نسبت به پیامدهای این رفتارهای برخی گردشگران شدهاند. اما مدیریت نکردن این صحنه میتواند به تنشهای گسترده میان گردشگران و بومیان بینجامد. فعلا و در شرایط فعلی، نهادهای متولی میتوانند در تعامل با جوامع محلی و کمک به شکلگیری سازمانهای مردمنهاد، نصب تابلوهای هشدار در مکانهای طبیعی و گردشگری (کشور عمان نمونه خوبی در این زمینه است)، حضور پررنگتر در شبکههای اجتماعی به منظور آگاهسازی گردشگران و…، از حجم این تخریبها بکاهد. وگرنه با این وضعیت رها شدگی، تا چند سال بعد اثری از بسیاری منابع طبیعیمان نخواهد بود.
پینوشت: طبیعتا در همه دستههای بالا (موتور سواران، طبیعتگردان و…) افراد مسئول که تلاش میکنند کمترین آسیبی به طبیعت وارد نکنند هم وجود دارد. در همین کلیپ میبینیم که موتورسواران در تلاشند تا ناراحتی افراد بومی را از دلشان در آورند. نهایتا هم راهشان را کج میکنند و برمیگردند، که این رفتارشان قابل تحسین و احترام است. اما شوربختانه الگوی غالب و چیره، همان ویرانگریهایی است که به اختصار بیان شد.
همچنین در این یادداشت به دنبال مقصر جلوه دادن شبکههای اجتماعی نبودم؛ بلکه شبکههای اجتماعی از یکسو واقعیتها را نمایش میدهند و از سوی دیگر به بخشی از واقعیتها شکل میدهند؛ که این مورد دوم بیشتر مد نظرم بود.
انتهای پیام