ارتباط عجیب خودشیفتگی با فرزندآوری! | بازتاب امروز
همشهری آنلاین: یک بررسی جدید نشان میدهد افرادی که میزان بالاتری از خودشیفتگی دارند، گرایش کمتری به فرزندآوری نشان میدهند.
به گزارش یافتههای این بررسی که در صربستان انجام شده است، نشان داد افراد خودشیفته همچنین انگیزههای منفی قویتری برای فرزندآوری یعنی دلایلی قویتر برای نخواستن فرزند دارند.این الگو به ویژه در میان افرادی که میزان بالاتری از «خودشیفتگی آسیبپذیر» (vulnerable narcissism) دارند، برجستهتر بود. یافتههای این بررسس در ژورنال علوم روانشناسی تکاملی منتشر شده است.
خودشیفتگی یک ویژگی شخصیتی است که با خودمحوری، احساس خودبزرگبینی اغراقآمیز و مشکلات همدلی مشخص میشود. این اختلال معمولاً به دو شکل اصلی تقسیم میشود: خودشیفتگی خودبزرگبینانه (grandiose) و خودشیفتگی آسیبپذیر (vulnerable). خودشیفتگی خودبزرگبینانه شامل اعتماد به نفس آشکار، تسلط، حق به جانب بودن و تمایل به تحسین و قدرت است. افرادی که خودشیفتگی خودبزرگبینانه بالایی دارند، اغلب از نظر اجتماعی جسور و کاریزماتیک هستند، اما ممکن است استثمارگر و تحقیرکننده دیگران نیز باشند.
در مقابل، خودشیفتگی آسیبپذیر با ناامنی، حساسیت به انتقاد، کنارهگیری اجتماعی و عزت نفس شکننده مشخص میشود. افرادی که این ویژگی را دارند ممکن است فروتن یا خجالتی به نظر برسند، اما اغلب احساسات درونی برتری و رنجش را در خود پنهان میکنند. در حالی که خودشیفتههای خودبزرگبین معمولاً سرزنش را بیرونی میکنند و به دنبال جلب توجه هستند، خودشیفتههای آسیبپذیر بیشتر مستعد اضطراب و افسردگی هستند. هر دو شکل، هسته خودمحوری مشترکی دارند، اما در نحوه حفظ عزت نفس و نحوه ارتباط افراد با دیگران متفاوت هستند
یانکو مددوویچ و نیکولتا جووانوف، پژوهشگرانی که این بررسی را انجام دادند، قصد داشتند بررسی کنند که چگونه خودشیفتگی با باروری، که به صورت تعداد فرزندان زیستی یک فرد تعریف میشود، مرتبط است. آنها همچنین به دنبال بررسی این موضوع بودند که آیا این رابطه تحت تاثیر انگیزههای فرزندآوری، سبکهای دلبستگی عاشقانه و ویژگیهای رابطه هست یا نه.
نمونه مورد بررسی شامل ۹۵۳ بزرگسال ساکن صربستان بود که ۵۶ درصد آنها مرد بودند. میانگین سنی شرکتکنندگان تقریباً ۳۵ سال بود. نویسندگان خاطرنشان کردند که شرکتکنندگان به طور متوسط، تحصیلات بالاتری نسبت به جمعیت عمومی صربستان داشتند. در زمان جمعآوری دادهها،۵۹ درصد از شرکتکنندگان فرزندی نداشتند، ۱۹ درصد دو فرزند، ۱۸ درصد یک فرزند و ۴ درصد سه فرزند داشتند.
شرکتکنندگان مقیاسهایی را برای ارزیابی خودشیفتگی (با استفاده از پرسشنامه خودشیفتگی پاتولوژیک یا اختلال شخصیت خودشیفته)، انگیزههای فرزندآوری (از طریق مقیاس انگیزههای فرزندآوری) و دلبستگی عاشقانه (از طریق پرسشنامه تجربیات در روابط نزدیک) تکمیل کردند. آنها همچنین تعداد فرزندان زیستی خود، تعداد همسران رضایت از روابط عاشقانه، مدت طولانیترین رابطه و سن خود در اولین زایمان (یا سن مورد نظر در صورت نداشتن فرزند) را گزارش کردند.
نتایج نشان داد که داشتن فرزندان بیشتر با روابط عاشقانه طولانیتر، شمار همسران کمی بیشتر، رضایت بیشتر از رابطه، انگیزههای مثبت قویتر فرزندآوری و انگیزه منفی کمتر برای اجتناب از فرزندآوری مرتبط است. افرادی که سبک دلبستگی ایمنتری داشتند، تمایل به داشتن فرزندان بیشتری نیز نشان میدادند.
در مقابل، افرادی که میزانهای بالاتری از خودشیفتگی – چه خودبزرگبینانه و چه آسیبپذیر – داشتند، به طور متوسط فرزندان کمتری داشتند. این افراد همچنین انگیزههای منفی قویتری را برای اجتناب از فرزندآوری گزارش کردند. این ارتباط به ویژه در میان افرادی که میزان بالایی از خودشیفتگی آسیبپذیر داشتند، قوی بود.
این بررسی بر رابطه میان خودشیفتگی و باروری تاکید میکند، اما باید یادآور شد که اکثریت شرکتکنندگان در این بررسی فرزند نداشتند، تغییرپذیری این شاخص بسیار محدود بود. به علاوه با توجه به طراحی این بررسی، نمیتوان رابطهای سببی یا علی و معلولی میان خودشیفتگی و کاهش فرزندآوری برقرار کرد.
انتهای پیام