» اجتماعی » بارِ سنگین بر دوش زنان کارگر | بازتاب امروز
بارِ سنگین بر دوش زنان کارگر
اجتماعی

بارِ سنگین بر دوش زنان کارگر | بازتاب امروز

۱۴۰۴-۰۲-۰۹ 109

پشت به پشت هم نشسته اند با شانه های قوز کرده. پاهایشان با سکته کوتاهی بالا و پایین می رود و چرخ دنده ها به هم ساییده می شود تا چرخ زندگیشان را بچرخاند.

به گزارش سایت عصر اصفهان، «ملیحه، صغری، گل ناز، ریحانه، مرضیه و ده تا زن دیگر، هر روز از یک ربع به ۶ اینجا جمع می شوند و تا ۶ عصر یک ریز و پی در پی تنها با لکنتی یک ساعت و نیمه کار می کنند.

اینجا کمی دورتر از دل شهر، کارگاهی است برای زنانی که به تنهایی زندگیشان را به کول می کشند. کولبر زندگی شده اند تا دستشان جلوی کسی دراز نباشد.

کارگرهایی که مزد ساعتی و دقیقه ای می گیرند. گمنام از حقوق قانونی رخت می دوزند تا تتمه زندگیشان برسد به حقوقی بخور و نمیر.

کارگرانی غیر رسمی که دست و بالشان برای شکایت کردن و گلایه ها کوتاه است. بين كارگرهای تولیدی تحصیل کرده ها هم هستند، لیسانسه ها و حتی فوق لیسانس ها که از همه جا مانده و رانده بیکار بوده اند و اینجا شده پناهشان.

در این تکه از اصفهان، فقط اهالی کارگاه و ما بیداریم. در هوای بی تکلیف اردیبهشت و گرمای نیمداری که در کارگاه پخش شده میهمان ده، دوازده زن هستیم که کمتر از چند دقیقه است که کارشان را شروع کرده اند.

۱۲ ساعت کار با چرخ‌دنده‌های خشک، صدای استخوان هایشان را درآورده و برای شماری از کارگران که توی تولیدی غیررسمی کار می کنند، کار را سخت کرده است.

«غیررسمی» یعنی اینکه کارگاه نه تابلو دارد و نه کدکارگاهی؛ اتاق ۴۰ متری نموری که میزبان این زن ها شده، دردهای زیادی را به جانشان انداخته. زن هایی که زیر بارنرفتن های کارفرماهایشان را به دوش می کشند و دم نمی زنند.

کارگرانی که در این تولیدی ها مشغول به کار می شوند، شرایطی کاملا متفاوت با کارگران شاغل در تولیدی های رسمی دارند. کارگران شاغل در تولیدی های غیررسمی از همان ساعت اول همکاری، می دانند که برای کارفرمایی کار می کنند که قائل به رعایت هیچ کدام از الزامات قانون کار نیست؛ حق بیمه منظم و کامل نمی پردازد، کارگاهش ایمن نیست، حقوق کافی نمی دهد، بیشتر از ساعت موظف از کارگرانش کار می کشد، مزد اضافه کاری نمی دهد، قراردادی امضا نمی کند و همه چیز به «کلام» بند است.

اخراج کلامی، مزد کلامی، ادامه کار کلامی… نه وزارت کار از تعداد این کارگران باخبر است و نه بازرس و مأموری سراغ از حضورشان می گیرد و نه محکمه ای برای پس گرفتن حقشان دارند. این کارگران پر از ترس اند. ترس از اینکه با کوچک ترین اشتباه که ممکن است واقعا «اشتباه» هم نباشد ولی رفتاری یا حرفی است که به مذاق حساس کارفرما خوش نیامده، همین مجرای نازک تامین نان را هم ازدست بدهند. بنابراین، می پذیرند که دیده نشوند و می پذیرند در قبال تمام حق کشی ها، سکوت کنند. این کارگران محصول یک اتفاق اند؛ گرانی نان درآوردن.

کارگاه های غیررسمی تولید پوشاک؛ خیلی دورتر از خیابان امام خمینی پشت لته های زنگ زده و خشک شده، تنه به تنه زمین هایی قرار گرفته اند که تک و توک خانه هایی در آن ساخته شده.

اینجا که آدرس مشخصی هم ندارد تنها یک خط اتوبوس دارد که زن ها از هر کجای اصفهان می توانند خود را به ایستگاهش برسانند و بیایند اینجا. بعضی هایشان باید از ۵ صبح راه بیافتند تا سر موقع برسند.

ساعت که می زنند، چرخ ها می چرخد و می چرخد و دست ها با سایشی کوتاه روی فرمان چرخ دوخت ها را یکنواخت مدیریت می کند.

یک راه پله نیمه تاریک تو را می رساند به این طبقه. زیرزمینی که بوی نا و پارچه نو، ملغمه ای عجیب از آن ساخته. وقتی دستهایت را به نرده های آهنی که توی دل گچی راه پله فرو رفته می گیری می توانی از مارپیچ پله پایین بیایی و برسی به دو پاگرد که یکی از آنها می رسد به کارگاه تولیدی این زن ها. از دیوارهای پوسته شده با رنگ پاستیلی سبز که بگذری تولیدی پوشاک حاج ر.م مشخص می شود.

جایی که برای زن های بی سرپرست، مطلقه و کسانی که مردی بالای سرشان نیست و اگر هم که هست یا دچار اعتیاد شده و یا متواری است مأمنی شده تا گلیمشان را از آب گل آلود این روزگار بیرون بکشند.

مرد میانسالی که وسط کارگاه ایستاده اجازه نمی دهد که خودت را معرفی کنی:« خانم اگر دنبال کار اومدی اینجا تکمیله. دستش نشانه می رود به زن هایی که سرشان را بالا نمی آورند و مشغول دوختند. خودم را خبرنگار معرفی نمی کنم. در عوض می روم سر اصل مطلب.

مرد باز با شدت و قدرت می گوید: همین ها هم زیادند برو کارگاه اینجا زیاده. اجازه ورود به کارگاه و گفت و گو با زنان را نمی دهد و می گوید: حواس کارگرانش با سوال های من پرت خواهد شد.

بیشتر کارگرها به خصوص جوان تر ها مشخص است که از دسته اتباع هستند، کسانی که از کشورهای همسایه سر از این کارگاه ها درآورده اند و تقریباً ۹۰ درصد کارگرها بیمه نیستند. ایرانی ها هم در بین این قشر سرشان بدجور بریده می شود و قربانی سو استفاده از نبود قانون می شوند.

بقیه کارگاه ها هم به همین درد دچارند؛ کارگرانی که به دلیل نیازی که دارند سکوت می کنند تا قوانین در موردشان مسکوت بماند.

غیر رسمی هایی که در این بازار بلبشو ساعتی حقوق می گیرند و نه مرخصی دارند و نه بیمه و حق مسکن و خوار و بار و نه قرارداد. در این میان کارفرماها هم به خودشان حق می دهند؛ آنها گرانی مواد اولیه، نخ و تجهیزات و تعمیرات را بهانه می کنند تا تابع قانون نباشند.

این مشکلات وضعیت معیشت کارگران را زیرسوال می برد و غیررسمی ها در بن بست محرومیت بیشتری قرار می گیرند. کسانی که آمارهایشان هم غیررسمی و ضعیف است و نمی توان به طور دقیق به آن استناد کرد.

بر اساس آخرین گزارش وضعیت کار در کشور که مرکز آمار برای زمستان ۱۴۰۲ منتشر کرده است، تنها سه میلیون و ۷۶۸ هزار زن شاغل در کشور وجود دارد که ۶/۱۱ درصد از کل جمعیت زنان بالای ۱۵ سال را تشکیل می‌دهد. این عددها را می گذاریم در کنار جمعیت کارگری اصفهان که طبق پژوهش های دانشگاه اصفهان به طور حدودی ۵۰ درصدشان غیررسمی هستند.

جالب اینکه تحقیقات دنباله دار در این زمینه همچنین نشان می دهد که کیفیت زندگی زنان شاغل در بخش رسمی نسبت به زنان شاغل در بخش غیررسمی در سطح بالاتری قرار دارد و کارگران غیررسمی زن با مشکلاتی چون نبود حقوق مکفی، نداشتن بیمه و مانند آن روبه‌رو هستند.

این یافته ها همچنین این نکته را می رساند که این کارگران تجربه‌هایی مانند نبود احساس امنیت، نبود امنیت شغلی، نبود حمایت‌های اجتماعی کارآمد، تعدد مسئولیت‌ها و نقش‌ها، ضعف مهارت‌های اجتماعی و زندگی را تجربه می‌کنند و تا زمانی که قوانین به شکل جدی در موردشان اعمال نشود ممکن است از این بابت دچار آسیب های بسیاری بشوند.»

انتهای پیام

به این نوشته امتیاز بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×