تحلیل سرمایه اجتماعی تیم فوتبال تراکتور | بازتاب امروز
حمید عباسی شکوهی، پژوهشگر و متخصص دادهکاوی و سنجش افکار، در یادداشتی که در اختیار بازتاب امروز قرار داده است، نوشت:
1) مقدمه
تیم فوتبال تراکتور تبریز (یا «تیراختور» در گفتمان محلی) تنها یک باشگاه ورزشی نیست؛ بلکه بهمثابه یک نهاد اجتماعی-فرهنگی، حامل بار بزرگی از احساس تعلق، هویت محلی و سرمایه اجتماعی در منطقه آذربایجان شرقی است. تراکتور در دهههای اخیر فراتر از رقابتهای ورزشی، به نمادی از وحدت مردم تورکزبان ایران و پیوند اجتماعی میان نسلها و مناطق مختلف بدل شده است. هواداران این تیم، نه تنها از شهر تبریز بلکه از بسیاری از شهرها و روستاهای شمالغرب ایران، در کنار هم، بستری برای بازتولید انسجام قومی و مدنی پدید آوردهاند.
از منظر جامعهشناسی شهری، تراکتور را میتوان «نماد شهری زنده» تلقی کرد که علاوه بر کارکردهای تفریحی و ورزشی، نقشی بنیادین در بازنمایی خواستههای فرهنگی، بازتولید سرمایه اجتماعی و تقویت اعتماد عمومی ایفا میکند. حضور فعال هواداران در مناسبتها، رسانههای اجتماعی، برنامههای شهری و حتی کنشهای مدنی، بیانگر ظرفیت این تیم بهعنوان یک نیروی محرکه مشارکت جمعی در سطح شهر تبریز است. بهویژه در شرایطی که شکافهای اجتماعی و تنشهای قومیتی ممکن است تشدید شوند، تراکتور میتواند بهعنوان بستری برای تخلیه هیجانات، همافزایی فرهنگی و کاهش واگرایی عمل کند.
این گزارش با اتکا به نظریات علمی سرمایه اجتماعی، انسجام فرهنگی و هویت شهری، تلاش دارد تصویری روشن و کاربردی از ظرفیتهای چندبعدی باشگاه تراکتور در اختیار مدیران شهری، مسئولان فرهنگی و تصمیمگیران کشوری قرار دهد. هدف آن است که از این ظرفیت عظیم برای توسعه پایدار شهری، ارتقای مشارکت شهروندان و تقویت انسجام ملی بهرهبرداری شود. رویکرد این گزارش مبتنی بر آن است که بهرهگیری از سرمایههای اجتماعی محلی نظیر تراکتور، نه تنها تهدیدی برای وحدت ملی نیست، بلکه فرصتی است راهبردی برای همافزایی اقوام در چارچوب ایران یکپارچه.
2) چارچوب نظری
در این گزارش، تحلیل جامعهشناختی سرمایه اجتماعی تیم تراکتور با تکیه بر سه محور نظری عمده صورت میگیرد: سرمایه اجتماعی، هویت شهری و انسجام اجتماعی. این چارچوب نظری ما را قادر میسازد تا پدیده تراکتور را نه صرفاً بهعنوان یک تیم ورزشی، بلکه بهعنوان پلتفرمی برای همبستگی اجتماعی، کنش فرهنگی و ظرفیتسازی توسعهای تحلیل کنیم.
2-1) نظریههای سرمایه اجتماعی:
«رابرت پاتنام» سرمایه اجتماعی را شبکههایی از تعاملات اجتماعی میداند که با اعتماد و هنجارهای مشترک همراه هستند و موجب افزایش اثربخشی همکاری جمعی میشوند. تراکتور با فراهمسازی چنین شبکهای، پیوند میان شهروندان را تحکیم میکند.
«پیر بوردیو» سرمایه اجتماعی را ابزاری برای دسترسی به منابع از طریق عضویت در شبکههای اجتماعی تفسیر میکند. باشگاه تراکتور، جامعهای غیررسمی اما فعال از هواداران را شکل داده که منابع انسانی، فرهنگی و رسانهای قابلتوجهی در اختیار دارد.
«جیمز کولمن» تأکید دارد که سرمایه اجتماعی در درون روابط اجتماعی نهادینه شده است و نقش تعیینکنندهای در تسهیل کنش عقلانی افراد دارد. تراکتور از این منظر، حامل پیوندهای درونی میان مردم، نهادها و ساختارهای شهری است.
2-2) نظریههای هویت شهری:
در نظریههای معاصر هویت شهری، شهر نه فقط بهعنوان مکان فیزیکی، بلکه بهمثابه فضای بازنمایی ذهنی و عاطفی تعریف میشود. تراکتور بهواسطه جایگاه اجتماعیاش، توانسته به یکی از مؤلفههای اصلی هویت شهر تبریز تبدیل شود. هواداری از تراکتور، خود نوعی «عمل هویتی» است که شهروندان از طریق آن با شهر، تاریخ و فرهنگ بومی خود پیوند برقرار میکنند.
2-3) نظریه انسجام اجتماعی:
انسجام اجتماعی زمانی رخ میدهد که جامعه دارای سطحی از همبستگی، اعتماد متقابل و احساس تعلق مشترک باشد. تراکتور با ایجاد یک بستر ارتباطی میان اقشار مختلف اجتماعی، نسلهای متفاوت، و مناطق متنوع آذربایجان، نقشی مؤثر در تقویت این انسجام ایفا میکند. این همبستگی، زیرساختی ضروری برای توسعه پایدار و پیشگیری از گسستهای اجتماعی است.
3) تحلیل میدانی
3-1) بازتاب رسانهای و هویتی
مطالعه میدانی دادههای رسانهای و شبکههای اجتماعی در بازه زمانی دو ماهه اخیر نشان میدهد که باشگاه تراکتور، از منظر توجه عمومی، تولید محتوا و بازتاب فرهنگی، در جایگاهی فراتر از سایر تیمهای ورزشی کشور قرار گرفته است. بر اساس تحلیل سامانه ترندا، بیش از ۱۹۰۰۰ مورد بازتاب مستقیم درباره تراکتور در رسانهها و شبکههای اجتماعی ثبت شده که خود نشانگر شکلگیری یک میدان نمادین فراورزشی پیرامون این تیم است.
تراکتور در حال تبدیل شدن به یک زبان مشترک برای بیان خواستهها، احساسات، هویت و حتی کنشهای نمادین در میان شهروندان منطقه آذربایجان است. این زبان مشترک، بهویژه در قالب روایتهای تصویری، شعارهای خیابانی، تولیدات رسانهای هواداری و تجمعات شهری، به بروز یک نوع «هویت ارتباطی مدنی» منجر شده است که میتواند در حوزه حکمرانی شهری بهکار گرفته شود.
ساختار اجتماعی هواداران تراکتور، بهویژه در بسترهایی چون تلگرام و اینستاگرام، دارای ویژگیهای منحصربهفردی است: از یکسو خودجوش و غیررسمی، و از سوی دیگر کاملاً سازمانیافته و منسجم در کنش جمعی. این ساختار، ظرفیت شکلگیری نوعی «شهروندی شبکهای» را دارد که میتواند در فرآیند سیاستگذاری، نظارت مردمی و اجرای برنامههای فرهنگی-اجتماعی مدیریت شهری نقش ایفا کند.
3-2) احساس نابرابری و بیعدالتی فضایی در ورزش آذربایجان
در بسیاری از بازتابهای غیررسمی، بهویژه در شبکههای اجتماعی و محتوای هواداری، نشانههایی از گلایه نسبت به نابرابری در توزیع امکانات ورزشی میان مناطق مختلف کشور مشاهده میشود.
هواداران تراکتور بارها به کمبود زیرساختهای حرفهای در ورزشگاهها، عدم سرمایهگذاری مؤثر ملی در ورزش تبریز و آذربایجان، و حمایتهای نامتوازن رسانهای از تیمهای پایتخت اشاره کردهاند. این احساس بیعدالتی فضایی در حوزه ورزش، بهویژه هنگامی که با انگیزههای هویتی و فرهنگی در هم میآمیزد، میتواند به عاملی برای گسترش نارضایتی تبدیل شود اگر بهدرستی مدیریت نگردد.
با این حال، این وضعیت میتواند با سیاستگذاری هوشمندانه به فرصتی برای «ترمیم عدالت فضایی» و ارتقای اعتماد اجتماعی در سطح منطقهای و ملی تبدیل گردد. مدیریت شهری و نهادهای فرادست باید از این بازخوردهای اجتماعی برای شناسایی شکافهای ساختاری و اصلاح روند تخصیص منابع ورزشی در کشور بهره بگیرند.
4) فرصتهای راهبردی برای مدیریت شهری تبریز
باشگاه تراکتور بهعنوان یک دارایی اجتماعی و فرهنگی، فرصتهای بینظیری را برای ارتقای کیفیت حکمرانی شهری، توسعه برند شهری، و تقویت همبستگی اجتماعی در اختیار مدیریت شهری تبریز قرار میدهد. بهرهگیری هوشمندانه از این سرمایه اجتماعی میتواند شهر تبریز را بهعنوان الگویی برای توسعه مشارکتی و هویتمحور معرفی کند.
4-1) توسعه گردشگری ورزشی:
• طراحی برند شهری «تبریز، خانه تراکتور» برای نمایش هویت ورزشی شهر در سطوح ملی و بینالمللی
• توسعه زیرساختهای گردشگری با تمرکز بر رویدادهای ورزشی (هتلها، بلیتفروشی هوشمند، بستههای سفر هواداری)
• همکاری با شهرداری و نهادهای گردشگری برای ثبت رسمی «مسیر گردشگری تراکتور» با ایستگاههای نمادین شهری
4-2) بهرهگیری از هواداران بهعنوان سرمایه فرهنگی:
• راهاندازی «کانون هواداران شهروند مسئول» با هدف استفاده از انرژی جمعی هواداران در پروژههای محیط زیستی، پویشهای شهری و نظافت محلات
• تولید محتواهای شهری با مشارکت هواداران برای ارتقاء آگاهی شهروندی، فرهنگ آپارتماننشینی و احترام به فضاهای عمومی
4-3) ارتقاء دیپلماسی شهری:
• استفاده از ظرفیت شهرت تراکتور برای ایجاد پیوند میان تبریز و سایر کلانشهرهای ایران و کشورهای دارای تجربیات مشابه در مدیریت برند شهری، از جمله اصفهان، شیراز، مشهد، باکو و استانبول
• تعریف همکاریهای فرهنگی و ورزشی در قالب برنامههای مشترک میانفرهنگی با شهرهای دارای الگوهای مشابه در تقویت انسجام ملی و تنوع فرهنگی
• برگزاری «هفته فرهنگی تراکتور» با تمرکز بر وحدت ملی و همگرایی اقوام ایرانی با مشارکت شهرهای مختلف کشور و همراستا با سیاستهای کلان وزارت کشور و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
• توسعه مشارکتهای مدنی با تشکیل «مجمع مشورتی هواداران» با عضویت چهرههای فرهنگی، ورزشی، فعالان محلی و مدیران شهری جهت ارائه پیشنهاد در حوزه نشاط اجتماعی و توسعه فرهنگی
• تعریف نقش هواداران در پروژههای محلهمحور مانند برنامهریزی فضای سبز، توسعه پیادهراهها و ورزش همگانی
4-4) توسعه مشارکتهای مدنی:
• تشکیل «مجمع مشورتی هواداران» با عضویت چهرههای فرهنگی، ورزشی، فعالان محلی و مدیران شهری جهت ارائه پیشنهاد در حوزه نشاط اجتماعی و توسعه فرهنگی
• تعریف نقش هواداران در پروژههای محلهمحور مانند برنامهریزی فضای سبز، توسعه پیادهراهها و ورزش همگانی
• وزارت کشور و شهرداری تبریز میتوانند با ایجاد «شورای مشورتی هواداران تراکتور در توسعه زیرساختهای ورزشی»، بستری برای مشارکت مستقیم مردم در سیاستگذاری و نظارت بر پروژههای عمرانی ورزشگاهها و اماکن عمومی ایجاد کنند. این مشارکت میتواند نوعی همسرنوشتی و حس مالکیت مدنی ایجاد کند.
5) ملاحظات ملی و انسجام قومیتی
مسئله هویت قومی در ایران همواره یکی از ابعاد حساس و پیچیده نظام اجتماعی-سیاسی کشور بوده است. در این میان، تیم فوتبال تراکتور بهعنوان یک نهاد مدنی دارای خاستگاه قومی، نمونهای منحصربهفرد از پیوند میان هویت قومی و وفاداری ملی است. بررسی تجربه تراکتور نشان میدهد که اگر ظرفیتهای فرهنگی، اجتماعی و ارتباطی چنین پدیدههایی بهدرستی مدیریت شوند، میتوانند به جایگاه پل ارتباطی میان قومیتها و دولت مرکزی تبدیل گردند.
تراکتور نه تنها نقش برجستهای در تقویت هویت منطقهای در آذربایجان دارد، بلکه با زبان و الگوهای نمادین خود توانسته پیام انسجام، مقاومت مدنی، و همبستگی اجتماعی را به سطوح بالای ملی منتقل کند. این نقش دوگانه، از یک سو باعث کاهش احساس طرد یا حاشیهنشینی در میان اقوام شده، و از سوی دیگر، مشارکت مؤثر آنان را در صحنه ملی تضمین میکند. بر این اساس، تیم تراکتور را میتوان یک نمونه موفق از پیادهسازی مفهوم «وحدت در کثرت» دانست که در عین پاسداشت تنوع فرهنگی، به استحکام ساختار ملی نیز کمک میکند.
ضروری است که نهادهای ملی، از جمله وزارت کشور، شورای عالی امنیت ملی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حتی نهاد ریاستجمهوری، از تجربه تراکتور حمایت کرده و آن را به عنوان یک الگوی بومی برای مدیریت متوازن هویت قومی در چارچوب منافع ملی توسعه دهند. الگوی تراکتور قابل تعمیم به سایر شهرها و اقوام است، از جمله سپاهان برای اصفهان، فولاد برای خوزستان و نساجی برای مازندران. با این رویکرد، ورزش نه تنها عرصهای برای رقابت سالم، بلکه ابزاری مؤثر برای همگرایی اجتماعی در سطح ملی خواهد بود.
پیشنهاد میشود مرکز پژوهشهای مجلس یا معاونت راهبردی ریاستجمهوری با همکاری دانشگاهها، نسبت به تدوین سند راهبردی «عدالت ورزشی و انسجام اجتماعی در ایران» اقدام نمایند. تجربه تراکتور میتواند یکی از مطالعات موردی اصلی این سند باشد.
6) توصیههای کلان به نهادهای فرادست
برای بهرهبرداری حداکثری از ظرفیتهای اجتماعی و فرهنگی تیم فوتبال تراکتور، ضروری است نهادهای حاکمیتی، نهادهای سیاستگذار و رسانههای ملی با نگاهی آیندهنگر، اقدامات هدفمند و هماهنگ را در سطوح مختلف طراحی و اجرا نمایند. در ادامه، پیشنهادهایی کلان به نهادهای فرادست ارائه میشود:
• شورای عالی استانها و وزارت کشور با همکاری شهرداری تبریز، باید تجربه موفق تراکتور را بهعنوان یک مدل بومی از مشارکت اجتماعی و همبستگی شهری مستندسازی کرده و راهنماهایی برای الگوبرداری در سایر کلانشهرهای کشور تدوین کنند.
• وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند با حمایت از برنامههای فرهنگی مرتبط با تراکتور، از جمله جشنوارههای شهری، مستندهای هواداری و نشر آثار پژوهشی، به تقویت روایتی مثبت از همبستگی قومی در چارچوب ملی کمک کند.
• سازمان صداوسیما باید از طریق ساخت مستندها، برنامههای ورزشی-اجتماعی، و پوشش رسانهای متوازن، نقش هویتساز تراکتور را تقویت و مانع از تبدیل آن به ابزاری برای روایتهای واگرایانه شود.
• فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران باید باشگاه تراکتور را بهعنوان نمونهای از «باشگاه فرهنگی-اجتماعی» در لیگ برتر شناسایی کرده و برنامههایی برای ارتقای تعامل آن با نهادهای مردمی و شهری طراحی کند.
• وزارت ورزش و جوانان باید با توجه به گلایههای مکرر مردم آذربایجان درباره تبعیض در تخصیص منابع و زیرساختهای ورزشی، برنامهای ویژه برای «اصلاح عدالت فضایی ورزشی» در استانهای شمالغرب کشور تدوین کند. این برنامه میتواند با ارتقاء زیرساختهای ورزشی در تبریز و حمایت مالی هدفمند از تیم تراکتور، به کاهش شکافهای ادراکشده و تقویت اعتماد اجتماعی در منطقه کمک کند.
• نهاد ریاستجمهوری و شورای عالی امنیت ملی با رصد دقیق پیامدهای مثبت این سرمایه اجتماعی، میتوانند تراکتور را بهعنوان الگوی همگرایی اقوام و پیوند مردم با دولت در راهبردهای کلان انسجام ملی مورد توجه قرار دهند.
• سازمان برنامه و بودجه کشور و وزارت ورزش و جوانان میبایست در تدوین برنامههای مالی آتی، اصل «عدالت فضایی و قومیتی در تخصیص منابع ورزشی» را در دستور کار قرار دهند. اولویتدهی به مناطق کمبرخوردار مانند تبریز، اورمیه، اردبیل و خوی، میتواند به ترمیم اعتماد اجتماعی و توزیع متوازن فرصتهای ورزشی در کشور کمک کند.
7) نتیجهگیری نهایی
تراکتور تنها یک تیم فوتبال نیست؛ بلکه یک «سرمایه اجتماعی زنده، سیال و چندسطحی» است که اگر در چارچوب سیاستگذاری شهری و ملی بهدرستی هدایت شود، میتواند منشأ تحولات مثبت در ابعاد گوناگون توسعه شهری و انسجام ملی باشد. این تیم ظرفیت آن را دارد که هم در سطح محلی موجب ارتقای مشارکت مردمی، اعتماد عمومی، و هویت شهری شود و هم در سطح ملی، پیونددهنده فرهنگهای محلی با منافع کلان کشور باشد.
برای مدیریت شهری تبریز، این سرمایه اجتماعی یک ابزار راهبردی در حوزه دیپلماسی شهری، بازآفرینی فرهنگی، توسعه گردشگری و ارتقای حکمرانی مشارکتی محسوب میشود. شهرداری تبریز میتواند با تدوین برنامه جامع «تراکتور و توسعه شهری» بهعنوان یک سند فرابخشی، با بهرهگیری از ظرفیت هواداران، نهادهای ورزشی، رسانهها و دانشگاهها، زمینهساز خلق یک تجربه نوین از مدیریت فرهنگی شهری شود.
در نهایت، نهادهای ملی و منطقهای باید با نگاهی فرصتمحور به پدیده تراکتور بنگرند؛ چرا که در شرایط کنونی کشور، چنین نمادهایی نه تهدید، بلکه فرصتی طلایی برای بازسازی انسجام اجتماعی، تقویت سرمایه فرهنگی و مدیریت هوشمندانه تنوع قومی در چهارچوب ایران واحد هستند.
هماکنون تراکتور بهصورت واقعی نهفقط یک تیم ورزشی، بلکه سازوکاری برای بازتولید امید در زیستبوم اجتماعی تبریز و شمالغرب ایران است. اگر این ظرفیت در مسیر توسعه متوازن، بازتوزیع فرصتها و روایت وحدتآفرین از ایران قرار گیرد، میتواند الگوی مشارکتجویانه و مردمی تازهای در مدیریت شهری پدید آورد. بهجای طرد، انکار یا تقلیل آن به یک پدیده قوممحور، نهادهای ملی و محلی باید تراکتور را بهعنوان پیشران فرهنگی – اجتماعی در مسیر ایران آینده، تقویت، تبیین و تبدیل کنند.
باید با عقلانیت، گفتگو و آیندهنگری، تراکتور را به سکوی توسعه تبریز و انسجام ملی تبدیل کرد.