توسعه ایران و عبور از تمرکزگرایی | اکبر منتجبی | بازتاب امروز
اکبر منتجبی، سردبیر روزنامهی سازندگی در این روزنامه نوشت:
«۱. در ورزشگاه یادگار امام تبریز، وقتی سوت پایان بازی به صدا درآمد و تراکتور بهعنوان قهرمان لیگ برتر ایران معرفی شد، صحنههایی از شور و شعف ملی در قاب دوربینها ثبت شد. با بالا بردن جام قهرمانی تراکتور توسط شجاع خلیلزاده، خیابانهای تبریز و برخی دیگر از شهرهای آذربایجان به جشن درآمدند؛ شادیهایی که فراتر از یک بازی فوتبال، گویی باری از سالها انتظار و حس نادیده گرفته شدن را تخلیه میکرد. اما همزمان با این هیجان و شور ملی، گروهی معدود اما بلندگو بهدست از چندی پیش تلاش کردند این واقعه ورزشی را به سلاحی سیاسی بدل کنند.
آنها این قهرمانی را نه در چارچوب فوتبال ملی که به عنوان طلیعهای از «حقطلبی قومی» تبلیغ کردند! آیا قهرمانی یک تیم فوتبال باید به عرصهای برای تقابل مرکز و پیرامون بدل شود؟ آیا چنین قرائتی از یک افتخار ورزشی در خدمت منافع مردم تبریز است یا در خدمت پروژههایی بیرونزاد، مجزا از خواست عمومی مردم آذربایجان؟
۲. تراکتور تبریز، تیمی ریشهدار با هوادارانی پرشمار و پرحرارت است. این تیم نماد شور جمعی در تبریز و بسیاری از شهرهای ترکزبان ایران است. اما آنچه تراکتور را ممتاز میکند نه فقط تعلق جغرافیاییاش بلکه حضورش در ساختار رسمی فوتبال ایران است. تراکتور همانند استقلال، پرسپولیس، سپاهان، فولاد و دیگر تیمها، زیر پرچم فدراسیون فوتبال ایران بازی میکند.
بازی در لیگ برتر، رقابت در جام حذفی و نمایندگی ایران در لیگ قهرمانان آسیا، همگی حکایت از پیوند محکم این تیم با ساختارهای ملی دارند. در این ساختار، قهرمانی تراکتور یعنی قهرمانی ایران. اما آنچه باعث سوءاستفاده جریانهای تجزیهطلب میشود، نه اصل قهرمانی که خلأهای سیاستگذاری در حوزه توسعه متوازن منطقهای است.
۳. برای تحلیل این پدیده باید به ساختارهای قدرت و توزیع امکانات در کشور نگاهی انداخت. بیتردید عدم توسعه اقتصادی و متوازان استانها و تمرکز امکانات در پایتخت، زمینهساز شکلگیری احساس تبعیض در برخی از استانها از جمله آذربایجان شده است. متاسفانه بیشتر توجهات به مرکز است و اغلب حمایتها معطوف به رویدادهای پایتخت است. توسعه هنگامی متوازان است که بتوان زیرساختهای اقتصادی را نه فقط در پایتخت بلکه در سایر استانها فراهم کرد.
دولت پزشکیان در این خصوص معتقد است که باید تمرکز توزیع امکانات را از تهران برداشت و به استان و شهرستانها بیش از گذشته توجه کرد. اما فارغ از این اشکالات نباید ایرادات دولتهای گذشته را به پای انسجام ملی نوشت و فضایی را فراهم کرد که ایرانستیزان، پیروزی یک تیم استانی را پیروزی یک دیدگاه منحرف و ضد ایرانی که قدم اول تجزیهطلبی است، قلمداد کنند. طبعا نه مردم آذربایجان به آنها چنین اجازهای میدهند و نه اساسا چنین فکر باطلی، امکان بروز عملیاتی دارد.
۴. شکی نیست که قهرمانی تراکتور، باعث غرور مردم تبریز و ترکزبانان کشور شده است. این غرور نه تنها قابل احترام است بلکه باید توسط رسانههای ملی و مسئولان نیز تقویت شود. اما نباید اجازه داد آلوده به سیاست شود. پانترکها، سالهاست که از نمادهای فرهنگی و ورزشی برای پیشبرد ایده جداییطلبی استفاده کردهاند. آنها تلاش دارند، پیروزی یک تیم ایرانی را به نشانه شکست یکپارچگی ملی تفسیر کنند. درحالی که خود این قهرمانی، حاصل حضور در ساختار ملی و مشارکت برابر در رقابتهای سراسری است.
برای خنثی کردن چنین روایتهای واگرایانهای، نمیتوان صرفاً به تهدید و انکار بسنده کرد. راهحل، توسعه عادلانه، احترام به تنوع فرهنگی، واگذاری اختیارات قانونی در قالب ساختارهای ملی و مهمتر از همه بازتعریف هویت ملی بهگونهای است که همه اقوام و فرهنگها در آن سهم واقعی داشته باشند. پیروزی تراکتور یک پیروزی ملی است؛ فرصتی برای تقویت همبستگی اجتماعی و بازخوانی مفهوم ایران بودن. قهرمانی تراکتور در جام خلیج فارس، قهرمانی ایران است. آن را کوچک نکنید.»
انتهای پیام