» اجتماعی » رضوی فقیه: مسئله پنج سال آینده ایران انسجام ملی ایرانیان است | بازتاب امروز
اجتماعی

رضوی فقیه: مسئله پنج سال آینده ایران انسجام ملی ایرانیان است | بازتاب امروز

۱۴۰۴-۰۱-۱۷ 208

سعید رضوی فقیه، روزنامه‌نگار و فعال دانشجویی سابق می‌گوید مهم‌ترین مسئله‌ی پنج سال آینده ایران انسجام ملی ایرانیان و همبستگی اجتماعی آنان است.

رضوی فقیه، در پاسخ به سوال بازتاب امروز درباره‌ی مسئله‌ی مهم پنج سال آینده ایران نوشت: اگر من جای شما بودم در مورد مهمترین مسئله‌ی ایران در پنج ماه آینده می‌پرسیدم یا حداقل یک سال آینده. چرا که به نظر می‌رسد مسائل و مشکلات و بهتر است بگوییم بحران‌های متعدد همه فوری و فوتی‌اند و برخی پشت در به صف ایستاده‌اند. برخی دیگر هم مدت‌هاست درون خانه جا خوش کرده‌اند.

هم آمار و ارقام و گزارش‌ها و هم تجربه‌ی ملموس زندگی روزمره به ما می‌گویند که بحران‌های متعدد و گره خورده به هم ما را احاطه کرده‌اند. ما در حال حاضر درون بحران‌های متعدد زندگی می‌کنیم. آلودگی هوای تهران و کلانشهرها، کمبود آب و خطر خشکسالی، کمبود برق، تورم و گرانی و کاهش قدرت خرید مردم، سوء مدیریت و فساد در دستگاه‌های مختلف، بی اعتمادی مردم به دستگاه‌های مختلف، کاهش شدید حس همبستگی اجتماعی و ملی و احساس تعهد نسبت به دیگران و نسبت به کشور. این‌ها تعدادی از بحران‌هایی هستند که ما فی‌الحال درون آن‌ها زندگی می‌کنیم و شاید به همین جهت آن‌ها را نمی‌بینیم و حسشان نمی‌کنیم.

اما اگر بخواهیم دسته‌بندی و اولویت‌بندی کنیم باید عرض کنم در میان موارد یاد شده مهم‌تر از همه کاهش حس همبستگی ملی و تعهد اجتماعی‌ست که خطرش از فروپاشی اقتصادی یا حمله‌ی نظامی دشمنان خارجی هم بیشتر است. چرا؟ چون مردم رکن اصلی کشورند و اگر حس همبستگی ملی و عشق و علاقه به کشور و اعتماد به نهاد دولت داشته باشند با بحران‌های داخلی و مخاطرات خارجی مقابله خواهند کرد. به دستگاه‌های دولتی در حل مسائل کمک خواهند کرد. بخصوص اگر در قالب شبکه‌ای گسترده و به هم پیوسته از نهادهای مدنی صنفی و سیاسی متشکل باشند. به تعبیر سعدی: با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین؛ زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشگر است.

گمان نمی‌کنم در یکی دو قرن گذشته هیچگاه انسجام ملی ما ایرانیان و وفاداریمان نسبت به کشور و ملت تا این حد دچار ضعف و فتور شده باشد. علت یا عللش هر چه بوده بماند. اما به هر حال علائم بالینی حکایت از وخامت اوضاع دارد.

در مرحله‌ی بعد نوع فساد و سوء مدیریت یعنی ناکارآمدی را باید ذکر کرد. با اصلاح ساختارها، چرخش دموکراتیک و سالم نهادهای انتخابی، حاکمیت قانون، شفافیت، آزادی مطبوعات، نظارت بر عملکرد دستگاه‌ها، شایسته‌سالاری، سلامت و قاطعیت قوه‌ی قضائیه و نیروی انتظامی در مبارزه با فساد و قانون‌شکنی در دستگاه‌های دولتی می‌توانستیم بر نوع فساد موجود و ناکارآمدی غلبه کنیم اما از ربع قرن پیش به این طرف این فرصت از کشور و مردم و حکومت دریغ شد.

حالا با چند کلاف در هم پیچیده و سردرگم مواجهیم و نمی‌دانیم اصلاح امور را از کجا باید آغاز کنیم. ساز و کار یافتن راه حل درست و اساسی برای هر مسئله‌ی داخلی و خارجی منوط به همین مقوله‌ی اصلاح بود و هنوز هم هست اما متاسفانه در برابر آن مقاومت می‌شود چون با قدرت و منافع بادآورده‌ی برخی افراد و جریان‌ها در تعارض است. به باورم در شش ماه و یک سال و پنج سال آینده اصلی‌ترین مسئله‌ی کشور ما همین دو تاست.

بدون مبالغه یا سیاه‌نمایی می‌توان گفت ما در اقتصاد، فرهنگ، آموزش، محیط زیست، هنجارها و مناسبات اجتماعی و سیاسی، بهداشت و درمان، آسیب‌های اجتماعی و خلاصه در همه‌ی زمینه‌ها مشکل داریم. در سیاست خارجی و روابط با قدرت‌های منطقه و جهان هم به شکل پیچیده‌ای مشکل داریم. تا حدی که امنیت ملی‌مان بلکه هستی‌مان بی‌تعارف در معرض خطر است. یعنی پای بود و نبودمان در میان است.

این بدان معنا نیست که کشور و جامعه‌ی ما هیچ نقطه‌ی قوتی ندارد و در حال سقوط یا انحطاط است بلکه به این معناست که ما با مشکلات و بحران‌های بنیادین و بزرگ دست به گریبان و در حال چالشیم. این بحران‌ها مدیریت می‌خواهند. هر کدامشان مثل اسب چموشی‌ست که اگر بتوانیم با تکیه به قابلیت‌ها رامشان کنیم خوب سواری می‌دهند وگرنه ما را به زمین خواهند زد و این هم شوخی‌بردار نیست.

البته به عنصر زمان هم باید اشاره کرد. پیشگیری بهتر از درمان است و تشخیص زودهنگام و شروع به موقع درمان هم بهتر از دفع وقت و تاخیر است. اگر سی سال پیش هر یک از مسائل یادشده را جدی می‌گرفتیم الان به بحران‌های بنیادبرافکن بدل نمی‌شدند بلکه برعکس ما انبوهی از دانش و تجربه‌ی اندوخته برای آینده‌ی خودمان و دیگران می‌داشتیم.

جمع‌بندی مطلب تا اینجا از این قرار است که یکی دیگر از مسائل مهم پیشِ روی ما انباشته شدن انبوه مسائل و بحران‌ها روی هم است. این البته کار را خیلی سخت می‌کند بخصوص وقتی با فساد ساختاری و سوء‌مدیریت و ناکارآمدی دستگاه‌های دولتی و فقدان نهادهای مدنی قوی در حوزه‌های مختلف هم روبرو باشیم. این فقرات اخیر از این جهت اهمیت دارند که سبب می‌شوند ما در مدیریت بحران نیز دچار بحران باشیم. بخصوص که وقت نیز تنگ است و فرصت محدود.

انتهای پیام

به این نوشته امتیاز بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×