» اجتماعی » ساسی در تهران | مهدی رزاقی طالقانی | بازتاب امروز
آهنگ مارمولک ساسی مانکن: نوجوانیِ دزدیده‌ شده
اجتماعی

ساسی در تهران | مهدی رزاقی طالقانی | بازتاب امروز

۱۴۰۳-۱۲-۲۵ 4022

مهدی رزاقی طالقانی، پژوهشگر اجتماعی، در یادداشتی که در اختیار بازتاب امروز قرار داده است، نوشت:

مقدمه‌ای بر حرف‌های تکراری

ساسی مانکن مثل تتلو یک عنصر فاسد است که قصد دارد با محتوای ضدارزشی خود، بنیان‌های فرهنگ ایرانی – اسلامیِ جامعۀ ایران را سست کرده و جوانان را به‌سمت روابط جنسی، اعتیاد و بی‌بندوباری سوق دهد. او نهاد خانواده و کودکان معصوم را هوشمندانه و ذیل بودجه‌های کلان کارتل‌های اقتصادی صهیونیستی مورد هدف قرار داده است، ولی در نهایت، چه باک؟ «صل ‌علی سترکه… چشم ساسی بترکه…»، جامعۀ ما به آرمان‌های خود وفادار است…

گذر از هزارویک سؤال بی‌پاسخ

این‌ها و هزاران گزارۀ حاوی حمله، اتهام و فحاشی به ساسی مانکن و تتلو و امثال آن‌ها درست و بحق، اما پرسش‌هایی مطرح است: «آیا نهادهای فرهنگی و مذهبی ایران که وظیفۀ حمایت از خانواده و نوجوان و دین‌داری ایرانیان را دارند، بودجه کم دارند؟»، «آیا گردش مالی دفاتر مراجع تقلید در قم کفاف یک کلیپ را نمی‌دهد؟»، «آیا هنرِ هنرمندان ایرانی داخل کشور که جایزۀ اسکار و جوایز بین‌المللی را می‌برند، در این سطح نازل است که حمایت و دیده نمی‌شوند؟» و از همۀ این‌ها مهم‌تر؛ «چرا جامعۀ ایران تشنۀ ارائه‌های ساسی مانکن و امثال او است؟ احیاناً زبان هشتاد میلیون لال، خیلی به حصر بیضایی‌ها، شجریان‌ها، حبیب‌ها و… ربطی ندارد؟» و خاک بر چشم هرکس که چنین سؤالی دارد: «آیا ساسی مانکن تصویری غیرواقعی از جامعۀ ایران ارائه می‌دهد؟»

سرگیجه آور اما جذاب و مضحک این است که با ضریب نفوذ ساسی در جامعه ایران، به نظر می‌رسد او ساکن ایران است و خیلی‌ها که با بودجه بیت المال هشتاد میلیونی برای هشتاد هزار نفر مخاطب فرقه‌ای خود تولید محتوا می‌کنند، جای دیگری زندگی می‌کنند.

ضد تحلیل

قطعۀ پرحاشیۀ مارمولک شانزده اسفند منتشر شد و احتمالاً باز بازار سب و لعن نسبت به ساسی مانکن به راه می‌افتد. دربارۀ ساسی مانکن می‌شود یک طناب دار بافت و تمام. طناب دار نه برای حذف فیزیکی او، بلکه برای خفه کردن صدای او از طریق تخریب شخصیت و هنرش تا جامعه دیگر صدای ساسی را گوش نکند و این هنرمند مبتذل در گوشۀ عزلت تمام شود، همان‌طور که این طناب برای بسیاری در دهه‌های اخیر بافته شده است، اما آیا باعث شد جامعه به ذائقۀ فرهنگی تحمیلی و اجباری بیرون‌آمده از تریبون‌های رسمی کشور گرایش پیدا کند؟ پاسخ یک «نه» تکرارشونده است.

واقعیت این است که مخاطب‌ زیر ۷۰ سال، محتوای موجود در کلیپ‌های ساسی مانکن و امثال او را با آن سطح نازل می‌پسندد، اما تلویزیون تماشا نمی‌کند. در اکسپلورر اینستاگرام یک ریلز ده‌ثانیه‌ای چند ده میلیون به خود جلب می‌کند، اما برنامه‌های ساخته‌شده با بودجۀ میلیاردیِ نهادهای فرهنگی را حتی کارگردان خود آن اثر نمی‌بیند و در نهایت هر بار که بخشی از صدا و تصویرِ موردتوجه همین جامعه، به شیوه‌ای خفه و سرکوب می‌شود، از حنجره و دریچه‌ای دیگر، آنچه را دوست دارد، با فریادی بلندتر می‌شنود. آنچه در این میان مهم است، شناخت واقعیت جامعۀ ایران از ذیل محتوایی است که ساسی تولید می‌کند که برای این ساختار فرهنگی ناشنوا شاید خدمت بزرگ ناخواسته‌ای باشد.

چرا ساسی شنیده می‌شود؟
دلایل شنیده شدن صدای ساسی مانکن و امثال او چیست؟

1- موسیقی، موسیقی است.

اگر میل به تجربه کردن در میان باشد، تجربۀ شنیدن چند بشکن ساده یا نه، گیتار ناکوک یک هنرمند مبتدی در خیابان هم لذت‌بخش است؛ همان‌طور که گوش دادن به سمفونی شماره نُه بتهون، لذت خودش را دارد. از نظر کیفیت موسیقی، این‌ها با هم قابل‌قیاس نیستند، اما در لذت تجربه کردن، هر دو در یک سطح قرار دارند. به‌هرحال این تجربه کردن یکی از زیباترین تمایلات انسانی است.

2- شنیدن به‌مثابۀ مقاومت سیاسی

اما آنچه میل به تجربۀ صدای ساسی را بی‌قاعده افزایش می‌دهد، همین اظهارات تند و اتهاماتی است که به ساسی وارد می‌شود، میل به شنیدن، دیدن، خواندن و تجربه کردنِ ممنوعه‌های قدرت، قدمتی تاریخی در ایران دارد.

3- لذت انتخاب

آدمی دوست دارد آزاد باشد و مختار، حتی برای انتخاب‌هایی که از نظر دیگری مطلوب نیست. در عصری که به لطف تکنولوژی و تلاش هزاران‌سالۀ انسان، بشر فرصت انتخاب و شنیدن صدها سبک موسیقی را دارد، بیشتر از اینکه محتوای موسیقی‌ها مهم باشند، این «حق انتخاب است» که لذت‌بخش است و هر چیز دیگری در مرتبۀ بعدی اهمیت قرار دارد.

4- فاش‌‌گویی واقعیت

ساسی مانکن؛ کسی که با ساده‌ترین واژه‌ها و با ادبیات سطحیِ جاری و ساری در کوچه و‌ بازار، پرده از واقعیت ضعف‌های اخلاقیِ بخشی از جامعۀ ایران برمی‌دارد، او در قطعۀ «توبه» که همین روزها بخش‌هایی از آن منتشر شد، به راه رفتن انسان ایرانی روی بند سنت و عرف مذهبی می‌پردازد؛ جایی که گاهی توبه می‌کند و گاهی هر کار دیگری و در نهایت نه مؤمن است و نه بی‌بندوبار. پیش از این هم ساسی در قطعۀ «برادران لیلا» نقبی بر ریاسالاری جامعۀ ایرانی زده است و اشاره‌ای به ساختار ‌سالوس‌‌سازی رسانۀ ملی و تعدادی از کارمندان آن داشته است.

او در قطعۀ «مامان منو ببخش» در اتاق فکر نوجوان ایرانی را باز کرد. بسیاری از مسئولان فرهنگی و ساختار هزارتوی نهادهای عقیمِ حوزۀ فرهنگ و آموزش اگر این قطعه را گوش می‌کردند و به‌جای اخ‌وپیف و استغفرالله، صدای ذائقۀ نوجوان ایرانی را می‌شنیدند و ریل خیال‌پردازی خود را تغییر می‌دادند، شاید اعتراض‌ها و تبعاتش در سال ۱۴۰۱ با آن هزینه‌های سخت هیچ‌گاه رخ نمی‌داد.

ساسی مانکن در قطعات قبل‌تر خود؛ «تهران توکیو»، «دکتر» و «جنتلمن» هم هر بار پرده از بخشی از واقعیت‌های اجتماعی و فرهنگی برداشت، اما این پرده‌برداری تعبیر به ابتذال، تهاجم فرهنگی و غیره شد که البته این قضاوت‌های کلی تأثیری بر شخص ساسی مانکن و حقیقت جامعۀ ایران نداشت و جامعه کماکمان به مسیر خودش ادامه داد.

در واقع کسانی از موسیقی ساسی مانکن می‌ترسند، که خودشان بخشی از منظور ترانه‌های او هستند و در واقع ساسی پشت پردۀ آن‌ها را افشا کرده است.
در دوره‌های مختلف ایران، از حافظ تا ایرج میرزا، از علی حاتمی تا کمال تبریزی، از سعیدی سیرجانی تا جامعه‌شناسی چون علی رضاقلی، هرکسی به شیوۀ خود پرده از واقعیات جامعه برداشته است، ساسی‌ مانکن نه غنای هنر آن‌ها را دارد، نه از ابزار فاخری برای این کار استفاده می‌کند، اما او هم به‌نوعی واقعیات را فاش می‌گوید و فقدان خودسانسوری او برای مخاطب جذابیت ایجاد می‌کند.

گردن ساسی مانکن و حجم ناکارآمدی فرهنگی
برناردو برتولوچی، کارگردان ایتالیایی، در سینمایش با ارائۀ تصاویر فاش و بی‌پردۀ جنسی به‌نوعی از واقعیات جامعۀ اروپا پرده برمی‌دارد و کن لوچ، کارگردان انگلیسی، به شیوه‌ای دیگر واقعیات سرمایه‌داری را فاش می‌کند. آیا صحنۀ دخول باکره در فیلم «آخرین تانگو در پاریس» با بازی مارلون براندو، حاوی اخلاقِ عرفی است؟ قطعاً نه! اما آیا مسئولیت تمام رذایل اخلاقی جامعۀ اروپای 1970 به گردن برتولوچی است؟

یا سعدی که محتوای اشعارش با وجود «گلستان» و «بوستان» حاوی هم‌جنس‌گرایی‌ هم هست، مسئول علایق خاص مردم قرن هفتم است؟

بخشی از رسالت هنر، فاش‌گویی واقعیت است؛ چه واقعیت شخص هنرمند، چه واقعیت جامعه. بخشی از جامعۀ ایران همین واقعیاتی است که در شعر ساسی ارائه می‌شود و بخشی دیگر، آن هجوم به کنسرت‌های علیرضا قربانی و همایون شجریان و گرایش به آن فضاست. از این واقعیت نباید ترسید.

خانوادۀ منفعل و هنر ساسی مانکن

موسیقی ساسی مانکن سطحی و شخصیت او هیچ فرهیختگیِ هنری‌ای ندارد. محتوای شبه‌شعرهای او از محاورات مردم کوچه و بازار است، اما آیا کودکان از این محتوا آسیب می‌بینند؟ بله، آسیب می‌بینند، همان‌طور که از دیر خوابیدن و مشاجرۀ والدینشان آسیب می‌بینند، همان‌طور که از محتوای احمقانۀ کتب درسی یا فیلمی از ژانر وحشت و هوای آلودۀ تهران و شهرهای بزرگ و تعطیلی‌های مکرر بر اثر ناترازی انرژی آسیب می‌بینند. محافظت از کودکان برابر آسیب‌ها در وهلۀ اول وظیفۀ والدین است و بعد دولت، جامعه و رسانه. در تمام دنیا هم به همین‌گونه است.

خانوادۀ ایرانی این روزها وضعیتش مشخص است؛ خانوادۀ فعال و هماهنگ و بابرنامه که والدین در آن فقط وظیفۀ اقتصادی ندارند، بلکه برنامه‌ریزی نوجوان و کودک خود را به‌‌نحوی انجام می‌دهند که آن‌ها از آسیب‌ها برکنار بمانند و در مسیر سلامت و رشد فردی و اجتماعی قرار گیرند و خانوادۀ منفعل، زمام سلامت روح و‌ روان فرزند خود را در اختیار دیگران می‌گذارد.

اینکه یک قطعۀ موسیقی بیش از رسانۀ ملی، بیش از کتب درسی و وزارت آموزش‌وپرورش و ضعف والدین مقصر شناخته شود، فرار رو‌به‌جلو است.

ساسی مانکن طبق برنامۀ ذهنی،‌ اقتصادی و جاه‌طلبی خود در این مسیر پیش می‌رود، مانند هزار هنرمند و فعال تربیتی و فرهنگی دیگر، ولی خانواده هم باید برای تربیت فرزند خود برنامه داشته باشد، در حوزۀ فرهنگ و تربیتْ هرکسی باید در هر نقشی که برابر کودک‌ونوجوان ایرانی دارد، ارزیاب عمل خودش باشد.

انتهای پیام

به این نوشته امتیاز بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×