» اجتماعی » فشار تا مرز نابودی؛ مهاجران افغانستانی در محاصره جنگ ترکیبی | بازتاب امروز
فشار تا مرز نابودی؛ مهاجران افغانستانی در محاصره جنگ ترکیبی | بازتاب امروز
اجتماعی

فشار تا مرز نابودی؛ مهاجران افغانستانی در محاصره جنگ ترکیبی | بازتاب امروز

۱۴۰۳-۱۲-۲۵ 3021

بازتاب امروز، حمید انوری: مهاجران افغانستانی در ایران تحت فشارهای بی‌سابقه‌ای قرار دارند. این فشارها نه‌تنها از نظر اقتصادی و اجتماعی به‌طور مستقیم زندگی‌شان را به چالش کشیده، بلکه در پشت پرده، به‌صورت یک جنگ ترکیبی تمام‌عیار علیه آنان در جریان است. سیاست‌های تبعیض‌آمیز، تهدیدهای اجتماعی و فرهنگی و حتی نفرت‌پراکنی‌های رسانه‌ای از جمله ابزارهایی هستند که در این جنگ به کار گرفته می‌شوند.

جنگ ترکیبی (Hybrid Warfare)، نوعی جنگ مدرن است که با ترکیب ابزارهای مختلف اقتصادی، رسانه‌ای، سایبری، دیپلماتیک و اطلاعاتی، گروه هدف را از درون دچار فرسایش و نابودی می‌کند، بدون آنکه نیاز به حمله‌ی نظامی مستقیم باشد. در دهه‌های گذشته به ویژه ماه‌های اخیر از همین روش برای اعمال فشار چندلایه بر مهاجران افغانستانی استفاده شده است. این فشارها شرایط زندگی آنها را به قدری دشوار می‌کند که مجبور به ترک کشور شوند یا در وضعیتی شکننده که جای پیشرفتی نیست، باقی بمانند. این موضوع تمام عرصه‌های زندگی آنان را در بر می‌گیرد و به‌طور همزمان به جنگی روانی و اقتصادی تبدیل شده است. در این گزارش، به بررسی ابزارهای آن می‌پردازیم:

1. ابزارهای دیپلماتیک

سیاست‌های دیپلماتیک، چه در سطح داخلی و چه در عرصه‌ی بین‌المللی، عمدتاً در راستای محدودیت و کاهش حقوق و امکانات مهاجران افغانستانی بوده‌اند. هدف نهایی این اقدامات، جلوگیری از تثبیت آن‌ها در ایران و استفاده از وضعیت‌شان به‌عنوان ابزاری برای چانه‌زنی در سیاست خارجی است.

 محدودیت‌های کنسولی و اقامتی

یکی از اصلی‌ترین ابزارهای فشار، سخت‌گیری در صدور مدارک قانونی است. بسیاری از افغانستانی‌هایی که سال‌ها در ایران زندگی کرده‌اند، حتی پس از چند دهه زندگی، امکان دریافت اقامت دائم را ندارند. تابعیت ایرانی که حق اولیه‌ی بسیاری از کودکان متولد ایران است، حتی به خانواده‌های شهدا یا کودکانی که مادر ایرانی دارند، داده نمی‌شود. این سیاست، هزاران کودک را در وضعیت بلاتکلیف قرار داده است.

از سوی دیگر، تمدید مدارک اقامتی با سخت‌گیری بیشتری انجام می‌شود و موانع متعددی برای صدور ویزا وجود دارد؛ حتی برای سرمایه‌گذاران و متخصصان. این شرایط نشان می‌دهد که سیاست‌های کنسولی نه‌تنها برای کنترل مهاجرت غیرقانونی، بلکه برای محدود کردن هرگونه حضور مهاجران در ایران طراحی شده است.

مهاجران، ابزار چانه‌زنی در سیاست خارجی

مسئله‌ی مهاجران در ایران علاوه بر اینکه یک چالش داخلی است، در سیاست خارجی نیز به‌عنوان اهرم فشار مورد استفاده قرار می‌گیرد. هر زمان که تنش میان ایران و افغانستان افزایش یافته، تهدید به اخراج گسترده‌ی مهاجران مطرح شده است. برای نمونه، در بحران حقابه‌ی هیرمند، ایران از این ابزار برای فشار بر طالبان استفاده کرد. حتی کمپ‌های موقتی در مرز ایجاد شد و بازگشت مهاجران با پوشش رسانه‌ای گسترده همراه بود تا تأثیر بیشتری بر افکار عمومی داشته باشد.

در سطح بین‌المللی نیز، ایران بارها از موضوع مهاجران برای چانه‌زنی استفاده کرده است. به‌عنوان مثال، ایران بارها تهدید کرد که اگر اروپا در سیاست‌های تحریمی‌اش تجدیدنظر نکند، ممکن است مرزهایش را برای عبور مهاجران باز بگذارد. در نتیجه، در اوایل دهه‌ی ۹۰، با باز شدن مرزها تنها در مدت کوتاهی قریب به ۷۰۰ هزار مهاجر افغانستانی از ایران خارج شدند و به سمت اروپا حرکت کردند.

هماهنگی‌های منطقه‌ای برای کنترل مهاجرت

در سال‌های اخیر، ایران، ترکیه و پاکستان سیاست‌های سخت‌گیرانه‌تری علیه مهاجران افغانستانی اتخاذ کرده‌اند. دیوارکشی در مرزها، اعمال محدودیت‌های شدید در ورود و خروج، و اجرای سیاست‌های کنترلی سخت‌گیرانه، نشان‌دهنده‌ی یک هماهنگی منطقه‌ای برای جلوگیری از ورود بیشتر مهاجران است. ایران نیز در این میان تلاش کرده تا مسئولیت مهاجران را به دوش جامعه‌ی بین‌المللی بیندازد، در حالی که هم‌زمان اجازه‌ی فعالیت بیشتر به نهادهای بین‌المللی را نمی‌دهد.

2. ابزارهای اقتصادی

در سال‌های اخیر، لیست مشاغل مجاز برای مهاجران افغان محدودتر شده و تنها شامل کارهایی مانند کوره‌پزخانه، ساختمان‌سازی، کشاورزی و برخی خدمات کم‌درآمد مانند جمع‌آوری زباله و تولید کود شیمیایی است. این مشاغل نه‌تنها درآمد کمی دارند، بلکه از نظر امنیت شغلی و رفاه نیز در پایین‌ترین سطح قرار می‌گیرند.

علاوه بر این، مهاجران تحصیل‌کرده از ورود به بازار کار رسمی محروم شده‌اند. کارفرمایانی که قصد استخدام آن‌ها را دارند، با موانع قانونی روبه‌رو می‌شوند. بسیاری از کسب‌وکارهای شخصی مهاجران به دلیل نداشتن مجوز پلمب می‌شوند، درحالی‌که دریافت این مجوزها عملا غیرممکن یا بسیار دشوار است. به‌عنوان نمونه، فعالیت در صنایع غذایی برای اتباع ممنوع است.

همچنین، مهاجران در استفاده از برخی پلتفرم‌های کسب‌وکار آنلاین نیز با محدودیت مواجه‌اند؛ برای مثال، نمی‌توانند در دیجیکالا فروشگاه ثبت کنند. این محدودیت‌ها، فرصت‌های اقتصادی آن‌ها را کاهش می‌دهد.

افزایش هزینه‌های زندگی

یکی دیگر از ابزارهای فشار اقتصادی، افزایش هزینه‌های زندگی مهاجران است. برخی صاحبخانه‌ها از اجاره مسکن به آن‌ها خودداری می‌کند یا تنها در ازای اجاره‌های چند برابری حاضر به اجاره خانه به مهاجران هستند.

علاوه بر این، هزینه‌های اقامت، تمدید مدارک و جریمه‌های تأخیر افزایش چشمگیری داشته است. حتی هزینه سفر برای مهاجران بیشتر شده و بلیت‌های مسافرتی برای اتباع خارجی با نرخ‌های بالاتری فروخته می‌شود.

از سوی دیگر، مهاجران از داشتن بیمه درمانی محروم‌اند و باید هزینه‌های سنگین درمان را شخصاً بپردازند. در حوزه آموزش نیز شرایط مشابهی وجود دارد؛ شهریه‌های دانشگاهی، به‌ویژه در رشته‌های پزشکی، برای مهاجران بسیار گران است و حتی رتبه‌های برتر کنکور سراسری و دانشجویان ممتاز نیز باید سالانه صدها میلیون تومان پرداخت کنند.

محدودیت در خدمات بانکی

ایجاد محدودیت‌های گسترده در سیستم بانکی، یکی دیگر از ابزارهای کنترل اقتصادی مهاجران است. بسیاری از آن‌ها امکان باز کردن حساب بانکی را ندارند و در صورت داشتن حساب، برای دریافت کارت بانکی و خدمات آنلاین با مشکلات متعددی مواجه می‌شوند.

در برخی موارد، حساب‌های بانکی مهاجران بدون اطلاع قبلی مسدود شده است که این موضوع بی‌اعتمادی گسترده‌ای در میان آن‌ها ایجاد کرده است. همچنین، ممنوعیت در انتقال پول از طریق شبا، مهاجران را مجبور به استفاده از کارت‌های بانکی اجاره‌ای کرده که خطر از دست رفتن سرمایه آن‌ها را افزایش می‌دهد.

استفاده از ابزارهای اقتصادی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی

یکی از روش‌های اعمال فشار بر مهاجران، ایجاد رقابت اقتصادی میان آن‌ها و اقشار ضعیف جامعه ایرانی است. برخی رسانه‌ها و نهادها این باور را ترویج می‌کنند که مهاجران مشاغل ایرانیان را اشغال کرده‌اند، درحالی‌که آن‌ها عمدتاً در کارهایی فعالیت دارند که ایرانیان کمتر به آن‌ها تمایل دارند.

در برخی استان‌ها که نرخ بیکاری بالاست، اساساً به مهاجران اجازه اقامت و کار داده نمی‌شود. همچنین، اتهاماتی مانند «قاچاق پول» و «خروج ارز» علیه آن‌ها مطرح می‌شود، در حالی‌که سیستم بانکی ایران از مدت‌ها قبل محدودیت‌های شدیدی برای آن‌ها اعمال کرده و حتی صرافی‌ها نیز اجازه خرید و فروش ارز به مهاجران را ندارند.

ادعاهایی مانند «دریافت یارانه» یا «عدم پرداخت مالیات» نیز مطرح می‌شود، درحالی‌که مهاجران هیچ حمایتی از دولت دریافت نمی‌کنند و از خدماتی مانند بیمه، بازنشستگی و حقوق برابر و… محروم‌اند.

نقش گروه‌های لابی‌گر و سیاست‌گذاری‌های هدفمند

برخی گروه‌های لابی‌گر و نهادهای تصمیم‌گیرنده، در سال‌های اخیر تلاش کرده‌اند دسترسی مهاجران به خدمات اجتماعی را محدودتر کنند. یکی از این اقدامات، ممنوعیت ارائه خدمات درمانی و بیمه‌ای به آن‌هاست، حتی در موارد اورژانسی مانند پیوند عضو.

در حوزه آموزش نیز آنان با چالش‌هایی برای ثبت‌نام و ادامه تحصیل در مدارس و دانشگاه‌ها مواجه هستند. علاوه بر این، ممنوعیت خرید خانه و ملک توسط مهاجران یکی دیگر از ابزارهای فشار اقتصادی است. با وجود اینکه بسیاری از مهاجران در اینجا متولد شده و سال‌ها در ایران زندگی کرده‌اند، به بهانه‌های امنیتی از حق مالکیت محروم شده‌اند، درحالی‌که در بسیاری از کشورهای امنیتی مانند ایالات متحده و روسیه، نه تنها چنین محدودیت‌هایی وجود ندارد بلکه از این طریق اقامت هم می‌دهند.

در نهایت، محدودیت در ثبت شرکت و دریافت مجوز کسب‌وکار، باعث شده است که بسیاری از مهاجران فعالیت‌های خود را به‌صورت غیررسمی انجام دهند یا برای ادامه کار مجبور به پرداخت باج شوند.

فشار تا مرز نابودی؛ مهاجران افغانستانی در محاصره جنگ ترکیبی

3.   ابزارهای امنیتی

ابزارهای امنیتی و انتظامی در جنگ ترکیبی علیه مهاجران افغانستانی به‌گونه‌ای به‌کار گرفته شده که می‌توان آن را در چارچوب امنیتی‌سازی مهاجران و کنترل اجتماعی تحلیل کرد. این اقدامات در حوزه‌های مختلفی اجرا شده‌اند که تأثیرات جدی بر زندگی مهاجران داشته‌اند.

برخوردهای انتظامی و کنترل تردد

در برخی از موارد، مهاجران افغانستانی به‌ویژه افراد فاقد مدرک، با برخوردهای سخت و بعضاً خشن نیروهای انتظامی مواجه شده‌اند. در اجرای برخی از این سیاست‌ها، گاهی استانداردهای حقوقی و انسانی به‌طور کامل رعایت نشده است. مانند برخورد خشن و قرار دادن زانوی خود بر گلوی کودک کم شنوا افغانستانی در روستای آبسرد دماوند در مرداد 1403

علاوه بر این، محدودیت‌های تردد فشار مضاعفی بر مهاجران وارد کرده است. آن‌ها برای سفر بین استان‌ها به مجوز نیاز دارند و در برخی مناطق، ایست‌های بازرسی ویژه‌ای برای کنترل مدارک اتباع خارجی ایجاد شده است. همچنین، محدودیت شدید در دریافت گواهینامه رانندگی و خرید خودرو، همراه با ممنوعیت اقامت در بسیاری از شهرها و استان‌ها، شرایط زندگی را برای مهاجران دشوارتر کرده است.

نظارت و کنترل اطلاعاتی

اطلاعات مهاجران از قبیل اثر انگشت، آدرس محل سکونت و کار، شماره همراه، حساب بانکی و… ثبت می‌شوند. علاوه بر این، تراکنش‌های مالی آن‌ها تحت نظارت قرار دارد.

همچنین، فعالیت‌های اجتماعی و رسانه‌ای آن‌ها به‌ویژه در فضای مجازی تحت رصد قرار دارد. مثلا در یک نمونه مهاجری افغانستانی که برای شرکت در برنامه های فرهنگی، اقتصادی و… به سفارت افغانستان در تهران حضور پیدا می‌کرد بعد از گذشت چند جلسه توسط دستگاه امنیتی احضار و مورد پرسش قرار گرفت.

محدودیت در فعالیت‌های علمی، فرهنگی و حقوق اجتماعی

مهاجران افغانستانی در ایران با محدودیت‌های گسترده‌ای در حوزه‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی مواجه‌اند. آن‌ها نه‌تنها در برخی رشته‌های دانشگاهی با ممنوعیت روبه‌رو هستند، بلکه از شرکت در بسیاری از رویدادهای علمی، ورزشی و فرهنگی نیز محروم می‌شوند. این محدودیت‌ها، پرسش‌های جدی درباره برخورد با جامعه مهاجران و میزان رعایت اصول حقوق بشری در سیاست‌گذاری‌های داخلی ایجاد کرده است.

مهاجران افغانستانی اجازه شرکت در المپیادهای علمی و ورزشی داخلی را ندارند و تحصیل در رشته‌هایی مانند دبیری، فیزیک (با برخی گرایشات)، مهندسی مرتبط با صنعت هوایی، مخابرات امن، فناوری ماهواره‌ای، رایانش امن و برخی دیگر برای آنان ممنوع است. این تبعیض آشکار، فرصت‌های پیشرفت علمی و حرفه‌ای را از هزاران دانشجوی مهاجر سلب کرده است.

نمونه‌ای از این محدودیت‌ها در تاریخ ۳ اسفند 1403، مسابقات کشوری سبک شیتوریو شیزوکای کاراته دو در اهواز برگزار شد، اما فدراسیون کاراته به دلیل شرکت دو ورزشکار افغانستانی، فعالیت فنی و اجرایی سبک مربوطه را تعلیق کرد. همچنین در تاریخ ۱۳ اسفند 1403 رخ داد؛ دانشگاه «سوره» وابسته به حوزه هنری انقلاب اسلامی، از ورود دانشجویان افغانستانی که برای دوره فیلم‌سازی ثبت‌نام کرده بودند، جلوگیری کرد.

افغانستانی‌ها معمولاً اجازه تأسیس انجمن‌های دانشجویی، فرهنگی و اجتماعی را ندارند و هرگونه گردهمایی آنان ممکن است به‌عنوان یک تهدید امنیتی تلقی شود. رسانه‌های مهاجرمحور نیز تحت نظارت شدید قرار دارند و انتشار موضوعات حساس ممکن است با محدودیت یا برخورد روبه‌رو شود. این کنترل سخت‌گیرانه، عملاً حق آزادی بیان و فعالیت‌های فرهنگی را از جامعه مهاجر سلب کرده است.

ازدواج و وضعیت حقوقی فرزندان مهاجران؛ ازدواج زنان ایرانی با اتباع خارجی تنها با مجوز دولت امکان‌پذیر است و حتی در صورت ازدواج، فرزندان این خانواده‌ها تا ۱۸ سالگی از دریافت شناسنامه محروم می‌مانند. این مسئله باعث می‌شود که آنان از تحصیل، خدمات درمانی و سایر حقوق اجتماعی محروم بمانند. این در حالی است که بسیاری از این کودکان در ایران متولد و بزرگ می‌شوند اما همچنان با چالش‌های قانونی روبه‌رو هستند.

تأثیرات تبلیغات امنیتی

تبلیغات امنیتی و ایجاد فضای بی‌اعتمادی نسبت به مهاجران نیز بخشی از این سیاست‌ها بوده است. آن‌ها به صورت مستمر و هدفمند به‌عنوان عامل افزایش جرم و ناامنی معرفی شده‌اند که در بسیاری از موارد، اخبار جعلی یا اغراق‌آمیز درباره مهاجران منتشر شده که نتیجه آن افزایش ترس و تنفر عمومی نسبت به آن‌ها بوده است.

در این میان، «نیروهای مسئول حفظ نظم» یکی از مهم‌ترین منابع خبری برای این رسانه‌هاست. در نشست‌های خبری و مصاحبه‌ها، بدون هیچ ضرورتی، بارها ملیت مجرمان را اعلام و برجسته کرده‌اند و گاهی این اطلاعات پیش از تکمیل تحقیقات منتشر شده است. این سیاست نه‌تنها غیرحرفه‌ای است، بلکه به شکل‌گیری روایت‌های نادرست و هدفمند علیه مهاجران دامن می‌زند. این رویکرد، فضای منفی علیه افغانستانی‌ها را تشدید کرده و حتی موجب حملات فیزیکی به آنان شده است.

فشار تا مرز نابودی؛ مهاجران افغانستانی در محاصره جنگ ترکیبی

 4. ابزارهای رسانه‌ای و سایبری

در چارچوب جنگ ترکیبی، ابزارهای سایبری نیز برای کنترل، سرکوب و ایجاد فشار بر مهاجران به کار گرفته شده‌اند. این اقدامات شامل نظارت دیجیتال، انتشار اطلاعات غلط، ایجاد فضای رعب و محدودسازی دسترسی مهاجران به خدمات اینترنتی و مالی است.

عملیات روانی

در سال‌های اخیر، انتشار اخبار جعلی و تبلیغات هدفمند علیه مهاجران شدت گرفته است. برخی رسانه‌ها و کاربران سازمان‌یافته، مهاجران را با جرم و جنایت مرتبط کرده و اخبار نادرستی درباره آن‌ها منتشر می‌کنند. این امر باعث ایجاد حساسیت‌های اجتماعی و افزایش تنش‌های بین جامعه مهاجر و میزبان شده است.

علاوه بر این، صفحات مهاجران در فضای مجازی هدف حملات سایبری قرار گرفته و برخی از آن‌ها با ریپورت هماهنگ، هک شدن حساب‌ها و حذف محتواهای خود مواجه شده‌اند. همچنین، برای هدایت افکار عمومی علیه مهاجران از بات‌ها و حساب‌های جعلی استفاده می‌شود که با ارسال کامنت‌های نژادپرستانه و تحریک احساسات عمومی، فضای اجتماعی را علیه آن‌ها متشنج می‌کنند.

بیشتر بخوانید:

· مهندسی اجتماعی در ترور رسانه‌ای مهاجران افغانستانی

· نقش رسانه‌ها، مسئولان و پلیس در بحران اجتماعی علیه مهاجران

· متقاضیان غیرایرانی «سوره» باید شهریه بپردازند

رسانه‌های مهاجرستیز در ایران؛ از تحریف تا ترور رسانه‌ای

برخی رسانه‌ها مانند «جمهوری اسلامی»، «تابناک» با انتشار اخبار تحریف‌شده، فضای عمومی را علیه مهاجران افغانستانی ملتهب کرده‌اند. این رسانه‌ها با استفاده از برچسب‌زنی امنیتی، اطلاعات غلط و جهت‌دار منتشر کرده‌اند؛ از جمله ادعای واگذاری زمین‌های چابهار به اتباع افغانستانی که حتی سخنگوی دولت آن را تکذیب کرد.

«تابناک» در سال جاری، نزدیک به ۱۰۰۰ مطلب با کلمات کلیدی «افغان» و «اتباع» منتشر کرده است. بسیاری از این مطالب، جهت‌دار و همراه با صفات منفی بوده‌اند. این سایت حتی پا را فراتر گذاشته و به تخریب افغانستانی‌های مقیم اروپا نیز پرداخته تا تصویری سیاهی از آنان در ذهن مخاطب ایجاد کند. مدیر مسئول آن، «امیرعلی امیری»، از فرماندهان سابق نیروی انتظامی است.

سایت «مشرق نیوز» و کانال تلگرامی «صابرین نیوز» نیز در حال تغییر روایت هستند. در سال‌های جنگ سوریه، این رسانه‌ها مهاجران افغانستانی را در قالب «محور مقاومت» معرفی می‌کردند، اما اکنون آنان را در بخش اخبار حوادث و جرائم قرار داده و با گزارش‌های منفی، به‌عنوان «محور شرارت» نمایش می‌دهند. سایر رسانه‌ها نیز با همین رویکرد، با درج ملیت متهمان در اخبار حوادث، عامدانه تلاش می‌کنند مهاجران را به‌عنوان «عنصر بحران‌زا» در جامعه معرفی کنند.

در مجموع، آنچه در رسانه‌ها جریان دارد، فراتر از یک رویکرد خبری است و به نظر می‌رسد بخشی از یک استراتژی سازمان‌یافته و هدفمند برای تحریک افکار عمومی علیه مهاجران افغانستانی باشد.

محدودیت‌های دیجیتال و حذف دسترسی‌ها

مهاجران در برخی موارد با محدودیت‌هایی در دریافت خدمات آنلاین مواجه‌اند. برخی از این خدمات، مانند احراز هویت دیجیتال، ثبت‌نام در سامانه‌های دولتی و دسترسی به برخی اپلیکیشن‌ها، برای مهاجران مسدود شده است. ثبت‌نام در پنجره ملی خدمات دولت هوشمند، سامانه جامع تجارت، همراه بانک، سایت دیجیکالا به عنوان فروشنده و…

علاوه بر این، خرید سیم‌کارت با کد اتباع دشوار شده، درحالی‌که سیم‌کارت برای بسیاری از خدمات دیجیتال از جمله بانکداری اینترنتی ضروری است. به دلیل نداشتن کد ملی یا عدم استعلام کد فیدا در سامانه‌های آنان، بسیاری از مهاجران نمی‌توانند در پلتفرم‌های مالی و خدماتی ثبت‌نام کنند، که این امر مشکلات زیادی در زندگی روزمره آن‌ها ایجاد کرده است.

برخی پیامدهای این سیاست‌ها

بی‌هویت ماندن کودکان، عدم ارائه شناسنامه و مدارک هویتی به کودکان مهاجر باعث می‌شود که آینده آن‌ها به شدت مبهم شود و دسترسی آنان به خدمات اولیه مانند آموزش و بهداشت به شدت محدود گردد. کودکانی که فاقد مدارک رسمی هستند، عملاً از فرصت‌های برابر با سایر شهروندان محروم می‌مانند و ممکن است در آینده در معرض آسیب‌های اجتماعی قرار گیرند.

فرار سرمایه، خروج نیروی تحصیلکرده و متخصص، محدودیت‌های اجتماعی و اقتصادی برای مهاجران، باعث شده که بسیاری از آن‌ها به کشورهایی با شرایط بهتر مهاجرت کنند. این امر موجب از دست دادن نیروی انسانی ماهر و سرمایه‌های اقتصادی از ایران می‌شود.

افزایش اقتصاد غیررسمی و فساد، ممنوعیت‌های بانکی و کسب‌وکاری، محدودیت‌های اقتصادی و دسترسی نداشتن به سیستم‌های رسمی مالی، مهاجران را به فعالیت‌های غیررسمی و حتی قاچاق سوق می‌دهد. این می‌تواند موجب افزایش فساد، دلالی و سوءاستفاده‌های مالی در اقتصاد کشور شود و تهدیدی برای نظام اقتصادی و اجتماعی باشد.

سیاست‌های محدودکننده و ترور رسانه‌ای موجب احساس طرد، بیگانگی، سرخوردگی و بحران هویت در میان مهاجران شده است و آن‌ها را از دسترسی به فرصت‌های برابر محروم می‌کند. این فضای تنش‌آلود، علاوه بر تضعیف همبستگی اجتماعی، زمینه‌ساز شورش‌های خیابانی و خشونت‌های فیزیکی بوده و منجر به تخریب اموال مهاجران در شهرهای مختلف شده است.

مهاجران در میانه‌ی جنگ ترکیبی؛ قربانی دو جبهه

امروز، مهاجران افغانستانی در شرایطی مشابه سرزمینی میان دو جبهه جنگی گرفتار شده‌اند. از یک سو، جنگ ترکیبی آمریکا علیه ایران و از سوی دیگر، جنگ ترکیبی ایران علیه افغانستانی‌ها، آنان را در محاصره‌ای اقتصادی و اجتماعی قرار داده است. این وضعیت یادآور «شعب ابی‌طالب» است؛ محاصره‌ای که نه با شمشیر، بلکه با تحریم‌ها، محدودیت‌ها و فشارهای اجتماعی تحمیل شده است.

در شعب ابی‌طالب، مسلمانان با استقامت، اتحاد و حمایت برخی دلسوزان از بحران عبور کردند، اما امروز چشم‌اندازی برای بهبود وضعیت مهاجران افغانستانی وجود ندارد. آن‌ها نه تنها در مسیر پیشرفت و ادغام در جامعه ایران نیستند، بلکه نه راهی برای بازگشت به افغانستان ناامن دارند و نه فرصتی برای مهاجرت به کشورهای دیگر.

این محاصره مدرن، با سیاست‌های محدودکننده، فشارهای اقتصادی و ترورهای مستمر رسانه‌ای، مهاجران را در جنگی خاموش و فرسایشی گرفتار کرده است. آن‌ها در این شرایط، میان دو جبهه در نبردی دائمی برای بقا می‌جنگند، در حالی که نه‌تنها هیچ راه‌حل مشخصی برای بحرانشان وجود ندارد، بلکه مشکلاتشان روزبه‌روز تشدید می‌شود. این جنگی سیستماتیک و بی‌سلاح است که پیامدهای آن برای آینده‌ی هزاران مهاجر، ویرانگرتر از بسیاری از درگیری‌های نظامی است و آن‌ها را به مرگی تدریجی سوق می‌دهد.

انتهای پیام

به این نوشته امتیاز بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×