قتلهای خانوادگی و معضل آمار | بازتاب امروز
فاطمه موسوی ویایه، جامعهشناس، در کانال تلگرامی مطالعات زنان نوشت: «خانم روحافزا در مناظرهای در اسفند ۱۴۰۳ با قاطعیت میگوید که بنا بر آمارهای رسمی در ایران تعداد مردانی که از سوی همسرانشان کشته میشوند بیش از زنانی است که بهواسطه شوهرانشان به قتل میرسند. یک مورد قتل فراش (قتل زن توسط شوهر به دلیل خیانت) نیز ثابت نشده است. آیا این ادعا صحت دارد؟
آمار سازمان ملل در زمینه جرایم نشان میدهد که در سال ۲۰۲۳ در جهان ۸۰ درصد مقتولان مرد بودهاند اما مردان بیشتر توسط مردان دیگر و خارج از روابط خانوادگی کشته میشوند. در حالیکه ۶۰ درصد زنانی که به قتل رسیدهاند توسط پارتنر یا اعضای خانواده خود کشته شدهاند.
آمار قتل در ایران بر اساس جنسیت قاتل و مقتول چگونه است؟ معظمی در مقاله خشونت اجتماعی و قتل در گزارش وضعیت اجتماعی ایران (موسسه رحمان، ۱۳۹۰) مینویسد که در قتلهای خانوادگی از لحاظ مشارکت دو جنس در ارتکاب جرم، نسبت مردان به زنان، ۳ تا ۵ برابر بیشتر است. در نزاع مرگبار بین همسران، نوعا زن جان خود را از دست میدهد.
در مقاله دیگری کلهر (۱۳۸۸)، در بررسی قتلهای خانوادگی سال ۱۳۸۵ تحلیلی آماری ارائه میکند که در ۱۸ درصد از قتلهای خانوادگی جنسیت قاتل زن است که اگر مواردی را که با مشارکت مرد مرتکب قتل شده اضافه کنیم میتوان گفت زنها در انجام ۳۰ درصد از قتلهای خانوادگی حضور مستقیم یا مشارکت داشتهاند.
در مورد جنسیت مقتول نیز نتایج نشان میدهد که ۳۹ درصد مقتولان خانوادگی زن هستند. اگر مواردی که قاتل از هر دو جنس قربانی گرفته به درصد فوق اضافه شود درصد قربانیان زن به ۴۸ درصد میرسد. بنابراین زنها در خانواده بیشتر مقتول هستند تا قاتل (۴۸ درصد در برابر ۳۰ درصد) و اگر درصد زنان مقتولی که با تبانی تمام اعضای خانواده به قتل میرسند ولی برای آنها گزارش خودکشی یا فرار از خانه داده میشود را اضافه کنیم، تفاوت آماری بسیار بیشتر است.
تحقیقات کیفی نشان میدهد زنان و مردان در انگیزه همسرکشی تفاوت اساسی دارند، انگیزه زنان از قتل شوهر بیشتر واکنش به خشونت خانگی با خیانت اوست، در مواردی که زنان به برقراری رابطه نامشروع با مرد دیگری پرداخته و دست به کشتن همسر میزنند، در حقیقت شوهر را مانعی برای ازدواج بعدی خود میدانند و از آنجا که پروسه طلاق طولانی و برای زنان امکانناپذیر است، لذا قتل شوهر به عنوان تنها شیوه حل مشکل مطرح میشود.
این در حالی است که بخش مهمی از قتلهایی که توسط مردان انجام شده، جنبه مجازات خودسرانه برای مقتول را دارد. این مردان معمولا سابقه خشونت دارند و قتل زنان بیانگر خصوصیات فرهنگی یک جامعه مردسالار و ناشی از حس مالکیت و کنترل مردان بر زنان است.
فردی ممکن است درخواست کند که آمار رسمی و دقیق همسرکشی را بدون تفسیر بیاورید، متاسفانه چنین آماری در دسترس نیست. اینجاست که به معضل اصلی آمار مرتبط با زنان در ایران میرسیم. هر نوع آماری که از نظر فعالان حقوق زنان نشاندهنده خشونت علیه زنان است و میتواند مورد استناد آنان قرار گیرد از جمله آمار قتل ناموسی، همسرکشی، فرزندکشی، خشونت خانگی، دعاوی تجاوز، درصد طلاق پس از دریافت کامل مهریه و… محرمانه تلقی شده و از دسترس خارج میشود. آخرین نمونه از این نوع آمار، تعداد دختران زیر پانزده سال که ازدواج کرده و مادر شده بودند.
در حالی که آمار رسمی و دقیق قابل استناد وجود ندارد، فعالان حقوق زنان به دلایل مختلف بازداشت و نشستها با موضوع خشونت علیه زنان با تماس پرایوت نامبرها لغو میشوند، هرچند وقت یکبار فردی غیرمتخصص با رویکرد محافظهکارانه و حتی زنستیزانه سربرمیآورد و پشت تریبون ادعاهایی مطرح میکند تا نتیجه بگیرد نه تنها زنان ایرانی دچار تبعیض یا خشونت نیستند بلکه در حال ستم به مردان نیز هستند.
مضحک اینکه بنا بر گزارش شکاف جنسیتی در جهان، بیش از ده سال است ایران یکی از پنج کشوری است که بالاترین نابرابری میان زنان و مردان، به نفع مردان در آن وجود دارد.»
انتهای پیام