چرا ایران از حل مسائل ناتوان است؟ | بازتاب امروز
مهران صولتی، جامعهشناس، در کانال تلگرامی خود نوشت: «شاید بهترین توصیف برای ایران امروز این باشد؛ کشوری با مسائل حل نشده! تعریفی که از وجود زخمی التیام نیافته بعد از گذشت بیش از چهل سال حکایت میکند.
مسائل حل نشدهای از جنس نوع مسیر توسعه، رابطه با غرب، رفتار با مردم، روابط میان اجزای حکومت، نقش دولت پنهان، و موازیسازی نهادی که فقط بخشی از معضلات منجر به بحران در جامعه امروز محسوب میشوند. حال پرسش ایناست که چرا ما با چنین وضعیتی روبرو شدهایم؟
دو پایه بودن قانون اساسی موجب مناقشهای بلند مدت میان ابعاد جمهوریت و اسلامیت در نظام سیاسی شده است. در حقیقت منازعه میان نهادهای انتخابی و انتصابی در چهاردهه گذشته به شدت فرساینده و موجد ناکارآمدی گسترده در نظم سیاسی موجود بوده است.
عدم تناسب میان اختیارات و مسئولیتها (هر که قدرت بیشتری دارد، باید مسئولیت بیشتری هم بپذیرد)، از همان ابتدا موجبات اتلاف انواع سرمایهها را فراهم آورده است. برخی از سیاسیون از مفهوم دولت پنهان به عنوان خروجی این عدم تناسب بهره گرفتهاند.
اگر چه اکنون روشن شده است که اصول توسعه در جهان یکسان و مدلهای آن متفاوت است ولی تلاش کشور در طراحی الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت بدون توجه به واقعیتهای کارشناسی و صرفا با تکیه بر شعارها، اقدامی تبلیغی همراه با اتلاف هزینه فراوان محسوب میشود.
موازیسازی نهادی و شکلگیری مجموعهای از شوراهای عالی، کشور را در مسیر توسعه به غایت زمینگیر ساخته است. همچنین تمهید اقداماتی برای شکست دادن رقبای سیاسی در سالهای گذشته به تدریج منجر به شکلگیری بحران کارآمدی در کلیت نظام سیاسی موجود شده است.
فرآیند حل مساله نیازمند شکلگیری نوعی تمایز ساختاری است به طوریکه استقلال نسبی عرصههای سیاست، اقتصاد، فرهنگ و خانواده از یکدیگر، فرصتی برای نگاه تخصصی و کارشناسی به مسائل هر حوزه را فراهم آورد. اما در ایران سیاستزده کنونی، چیرگی سیاست بر همه عرصهها موجب ناکامی در حل مسائل شده است.
حل مسائل اجتماعی نیازمند پذیرش برخی نارساییها و وجود ارادهای برای حل آنها از سوی حکومت است. در ایران اما دیریاست که مسئولان با اتکا به نظریه توطئه میکوشند تا بیگانگان را عامل بسیاری از معضلات معرفی کرده و نقش خود را در پیدایش بحرانها انکار کنند. روشناست که با غلبه چنین نگاهی نمیتوان به حل مسائل امیدوار بود.»
انتهای پیام