» اجتماعی » کار داوطلبانه و تجربیاتی که کمتر شنیده می‌شود | بازتاب امروز
کار داوطلبانه و تجربیاتی که کمتر شنیده می‌شود
اجتماعی

کار داوطلبانه و تجربیاتی که کمتر شنیده می‌شود | بازتاب امروز

۱۴۰۴-۰۳-۲۰ 2018

سمیه توحیدلو، جامعه‌شناس، در کانال تلگرامی خود نوشت: «از همان دانشگاه آغاز می‌شود. حضور در تشکل‌ها و انجمن‌های دانشجویی -اگر چیزی در دانشگاه‌ها به شکل مستقل مانده باشد، آموزشی است برای حضور مدنی و اجتماعی. تمرینی برای کار تیمی و مسئولیت‌پذیری اجتماعی. از قدیم‌الایام اما تشکل‌ها با هم تفاوت زیادی داشتند.

برخی بودند برای هزینه‌دادن و برخی بودند برای بالا رفتن از پلکان و رشد در عرصه‌های مختلف. اگر درهای هردو به روی همه هم باز می‌بود هیچ ایرادی نداشت. چه جایی بهتر از دانشگاه برای یارگیری.

سالیان زیادی‌ست که در انجمن‌ها هم از نوع دانشجویی (در زمان خودش) و هم در انجمن علمی عضویت و فعالیت داشته‌ام. از بزرگترین ایرادات و انتقادات بیرونی به انجمن‌ها رویکردهای ویژه سیاستی و اجتماعیست.

برخی باور دارند که انجمن‌ها که انتخابی هستند، فقط یک گروه را نمایندگی می‌کنند. بارها در پاسخ گفته شده اگر برخی رویکردها نیستند دلیلش این نیست که روی این انجمن‌ها به این دسته از تفکرات بسته است؛ دلیلش آنجاست که صاحبان برخی تفکر کارهای مهم‌تری دارند.

جاهایی مثل خانه اندیشمندان به واسطه انجمن‌های علمی سرپا هستند. حتی اگر قرار باشد که همه تفکرات باشند تشکل‌های مدنی فعال و مستقل هستند که می‌توانند کنار هم قرار بگیرند. با هر مدل نگاه و نظری. اینکه «جبهه فرهنگی انقلاب» و تفکری در جامعه که از دانشگاه دنبال همان بالا رفتن است؛ وقتی به کار فرهنگی هم می‌رسد، سراغ کار داوطلبانه و غیر انتفاعی نمی‌رود.

بسیاری از دوستان کمی متفاوت و کاملا همسو با ایدئولوژی‌های رسمی را می‌شناسم که به‌جای حضور داوطلبانه ترجیح می‌دهند موسسه بزنند. اندیشکده تاسیس کنند. نشریه‌ای رسمی راه‌اندازی کنند و هم درآمدزایی کنند و هم از بی‌شمار جایی که مسئولیت بودجه دادن به خدمات فرهنگی دارند -چون می‌توانند!- بهره بگیرند.

از طرفی آن‌ها صاحبان اصلی رسانه از رسانه ملی به پایین هستند. دیگر دنبال تریبون‌های اجتماعی نمی‌گردند. بنابراین گروه تشکل‌نیافته اما پرصدایی می‌شوند که اگر قرار به کنار هم قرار گرفتنشان هم باشد، باز هم هزینه‌ای یا ارگانی برای حمایتشان همیشه هست.

قصد ندارم ارتباط اقتصاد و فرهنگ را زیر سوال ببرم و درآمدزایی از فرهنگ را ناصواب بدانم. اما گاهی مسیرهای مداوم بازِ درآمدزا مانع از کار داوطلبانه می‌شود. مخاطبین کم و کیف کارها را متوجه می‌شوند. نشست‌هایی که بیشتر به کیفیت و ماهیت سخنرانان می‌پردازند.

سخنرانانی که بعد از سخنرانی منتظر کارت‌های هدیه خود نیستند. جمع‌هایی که دلی و به ضرورت مسئولیت اجتماعی شکل می‌گیرند، شاید در کیفیت پوسترها، در مدل تبلیغات و… پیشرو نباشند؛ اما ارتباط بهتری می‌گیرند. و البته جماعتی به خاطر فاصله‌گذاری همیشه حاکمیت از آنها تواناتر و متبحرترند در برگزاری چنین رویدادهایی.

هربار که این جماعت داوطلب کار! موفق می‌شوند نهادی علم کنند، به جایی رونق بخشند، یا نامی را بر زبان بیندازند؛ به فوریت گروه دوم به بهانه متکثر کردن صدا آن‌جا را از آن خود می‌کند. اما به محض تغییر رویکرد رونق از آن‌جا می‌رود. با دوستی تعداد پژوهشکده و پژوهشگاه‌ها، فرهنگسراها، جاهایی مثل خانه و حسینیه ارشاد و… را برمی‌شمردیم که همین تغییر رویکرد باعث از رونق افتادن و مخاطبانی انگشت‌شمار شده است.

برنامه‌هایی که به ضرب پاداش و مرخصی و استفاده از توان فرزندان خانواده و کلی حاشیه دنبال پر کردن سالنشان هستند. هربار این اتفاق می‌افتد و هیچ زمانی سیاستگذار فرهنگی به این نمی‌اندیشد که چرا چنین تبحری در خراب کردن و بی‌رونق کردن مکان‌ها دارد. به نظر می‌رسد باید گذاشت جامعه مدنی نفس بکشد. کار کند و رونقش چنان شود که همگان علاقمند به حضور و حتی مکلف به حضور در آن باشند.»

انتهای پیام

به این نوشته امتیاز بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×