کاوه مدنی: بزرگترین نگرانیام فرسودگی اجتماعی ایران است | بازتاب امروز
آسیه توحیدنژاد، بازتاب امروز: کاوه مدنی در گفتگویی اسکایپی با بازتاب امروز به بهانهی سال جدید، دربارهی مهمترین نگرانیاش برای پنج سال آیندهی ایران سخن گفت.
سوال معمولِ رسانهها در این موقع از سال دربارهی تصویر سال جدید است اما بازتاب امروز آیندهی دورتر را مورد سوال قرار داده. مهمترین نگرانی کاوه مدنی برای پنج سال آینده ایران «فرسودگی» بود.
کاوه مدنی در ابتدای مصاحبه، عید نوروز را به ایرانیهای سراسر جهان تبریک گفت و آرزو کرد که سال 1404 سالی شیرینتر، شادتر و و سلامتتر برای همهی مردم باشد و خبرها و خاطرههای بهتری را برای مردم ایران به همراه بیاورد.
نگرانیام فرسودگی ایران است
بازتاب امروز: معمولا رسانهها در چنین ایامی دربارهی سال آینده میپرسند اما سوال من دربارهی پنج سال آینده ایران است. در واقع منظورم آیندهی میان مدت ماست. به نظر شما در پنج سال آینده مهمترین مسئلهای که ایران با آن دست به گریبان خواهد بود چیست؟
سوال سختیست و شاید در حوزهی تخصصی من نباشد اما به عنوان کسی که در حوزهی تحلیل «سیستمهای انسانی در هم تنیده» تحقیق میکند نظر میدهم.
مطابق آنچه که میبینم بزرگترین نگرانی من در مورد آینده ایران بحران فرسودگیست. در مهندسی عمران و مهندسی سازه هم چنین مفهومی داریم. اگر بر بخشی از سازهی فولادی فشار زیادی بیاید ممکن است در ابتدا طاقت بیاورد اما به مرور زمان سازه دچار خستگی و فرسودگی میشود، ترک میخورد و نهایتا فرو میریزد. نمیدانیم این اتفاق دقیقا چه زمانی رخ میدهد اما مشاهداتمان میگویند این خستگی و فرسودگی به تمام بخشهای کشورمان رسوخ کرده.
بعضیها دوست دارند موضوع را جدا کنند مثلا بگویند بحران محیط زیستی بزرگترین بحران است یا بحران آب بزرگترین بحران است یا اقتصاد بزرگترین بحران است. اما من فکر میکنم مسئلهی فرسودگی به تمام این سیستم در هم تنیدهی کشور ما سرایت کرده است. اگر نگاهی به محیط زیست بیاندازید میبینید که آن هم این فشار را تحمل کرده اما لحظهای میرسد که دیگر این فشار غیرقابل تحمل میشود و آنجا مسیر دیگر عوض میشود. این موضوع فقط هم در مورد محیط زیست مصداق ندارد، در عرصههای دیگر هم وجود دارد.
فرسودگی اجتماعی از انواع دیگر بدتر است
مهمتر از تمام این عرصهها حوزهی اجتماعی و اخلاق است که مرا بیشتر از سایر موارد نگران میکند. در این حوزه هم ما دچار فرسودگی هستیم. مهم نیست چه کسی در راس کار باشد یا دولت چه جهتی داشته باشد حتی مهم نیست که جمهوری اسلامی باشد یا نباشد جامعهای که دچار خستگی یا فروپاشی اجتماعی میشود جامعهای نیست که بتواند ارکان مختلف خود را کنار هم بیاورد، بتواند نهادهای خود را احیا کند و بتواند در برابر فشارها مقاومت کند. این نگرانی من است.
وقتی اسم دزدی میشود زرنگی!
وقتی ضدارزشها، ارزش میشوند یا وقتی آنچه پیش از این به عنوان اخلاق بد میدانستیم امروز تبدیل میشود به زرنگی یا نُرم(رفتار معمول در جامعه)! اگر دروغ و فساد فراگیر شود آیا دیگر این جامعه را میشود نجات داد؟! این جامعه دچار خودخوری میشود و خودش، خودش را از درون میخورد.
فارغ از اینکه چه کسی رئیس جمهور است یا چه کسی بر صندلی مجلس مینشیند این فرسودگی طوری همه جا نفوذ کرده که به نظر با غدهی سرطانیای که متاستاز کرده مواجهیم. در این شرایط شما اگر فقط بر یک نهاد یا قسمت متمرکز شوید شانسی برای نجات وجود ندارد.
نسل قبل با گرایشهای مختلف ماندند و برای ایران کار کردند و حتی جنگیدند
مردم ایران سال 57 به هر دلیلی، درست یا غلط، با گرایش های سیاسی مختلف تصمیم گرفتند انقلاب کنند. در این فرآیند یک نقطهی مهم وجود داشت و آن هم حضور نهادها یا institutionهایی بود که انتقال قدرت را میسر کردند. در آن مقطع شاید آدمها در راس تغییر کردند اما بسیاری افراد در سیستم ماندند.
بسیاری به ناحق و با روشهای مختلف حذف شدند اما بدنه باقی ماند، با هر گرایش سیاسی ادامه داد و کار کرد و نگفت به دلیل مخالفت با قوانین جدید کار نمیکنم. آدمها با گرایش های مختلف ماندند و از ایران و کارشان نزدند.
به نظرم ما با آن نسل متفاوتیم. استانداردهای نسلهای بعد فرق کرده است. آن آدمها جنگ رفتند در حالیکه گرایشهای سیاسی متفاوتی هم داشتند. یکسری اصول اخلاقی خاصی بین آدمهای آن نسل وحدت ایجاد میکرد. فساد هم آن زمان اینقدر فراگیر نبود.
جای دیگری دنبال عامل بیماری نباشید
هر کدام از ما جزئی از این سیستم هستیم و فکر میکنیم عامل بیماری جای دیگریست. یک نفر میگوید عامل حکومت است، شخص دیگری فکر میکند یک جناح خاص سیاسیست یا اپوزیسیون است یا تحریم است یا آمریکاست و… اما همه با هم در این شرایط کنار هم قرار گرفتهایم و خودمان هم بخشی از مشکل شدهایم.
تجربه کاوه مدنی در معاونت محیط زیست: رعایت قانون یا احقاق حق دیگران
شخص من زمانی که در معاونت محیط زیست بودم گاهی اوقات برای تامین حق و حقوق کسانی که آنجا کار میکردند لازم بود قانونشکنی کنم. تلاش میکردم مشکل را از مسیر قانونی حل کنم اما مسیر قانونی توسط آدمهایی که باید عدل را حاکم میکردند روی من بسته میشد. این مواقع خیلی به من سخت میگذشت.

چقدر میتوانستم چیزی را از طریق قانونی به دست بیاورم؟! این خیلی برای من سخت بود که قانون را برای احقاق حق کسی زیر پا بگذارم. باید انتخاب میکردم قانون یا احقاق حق؟ آیا هدف وسیله را توجیه میکند؟!
به هر حال من نگران خستگی ایران و جامعهی ایرانم. وقتی فروپاشیای رخ میدهد آدمها به عقب نگاه میکنند و میگویند «اِ! همهی نشانهها که وجود داشت! در اقتصاد، محیط زیست و…» هیچکس نمیتواند مکان و زمان را پیشنمایی و پیشبینی کند.
شاید این سیستم با همین مشکلات و خستگی سالهای سال دوام بیاورد و شاید تا 5 سال دیگر هم دوام نیاورد. این بیبرنامگی، همین که منابع و اجتماعمان را خسته کردهایم و همهی آنچه داشتیم را از بین بردهایم.
بیاعتمادی مردم به دولتمردان برای ایران خطرناک است
شکاف بزرگی به وجود آمده که اگر یک دولتمرد حرف درستی هم بزند باز هم مردم باورش نمیکنند. این خیلی برای ایران خطرناک است.
اخبار را با عقل سلیم خود بسنجید تا آسیب نبینید | به صدای یک جریان اکتفا نکنید
موضوع دیگری که مدنی از آن صحبت کرد بارش اخبار و اطلاعات دروغ یا بزرگنمایی شده بر مردم بود. توصیهی مدنی به مردم ایران این بود که صحت و سقم اطلاعات را بسنجند تا آسیب نبینمد. او در اینباره گفت: روزگاریست که اشاعه اطلاعات غلط سکه رایج است. ما هم حوصلهی کمی داریم برای اینکه صحت و سقم اطلاعات را بسنجیم. ما در مقابل اطلاعات غلط آسیبپذیر هستیم.
سعی کنیم به یک رسانه یا یک فرد تاثیرگذار خاص اعتماد نکنیم. سعی کنیم از عقل سلیم خودمان استفاده کنیم و اعتماد کامل به کسی نداشته باشیم. برای همین مورد، نیاز داریم بخوانیم و بسنجیم. فقط آنها که به فکر سیاسی ما نزدیکترند را دنبال نکنیم.
سعی کنیم حرفهای متنوع را بشنویم این باعث میشود که در این دعواها آسیبپذیر نباشیم. با یک ویدئوی چند ثانیهای یا یک عکس تلخ یا شیرین نه ناراحت شویم و سینه بزنیم و نه خوشحال شویم و برقصیم! سعی کنیم بسنجیم و قوهی سنجشمان را تقویت کنیم.
پوزیسیون و اپوزیسیون باید بداند همه چیز بسته به امید مردم است
در پایان این حرف را اضافه میکنم که ما اگر امید را نتوانیم در جامعه زنده نگه داریم خستگی و ترکها خیلی زودتر عامل شکست میشوند. اگر کسی نگران محیط زیست است این را بداند که جامعهی ناامید هیچوقت به محیط زیستش فکر نمیکند. جامعهای که در امشب خودش مانده هیچوقت به فردای خود و حقوق نسلهای آینده فکر نمیکند.
امید را با تصمیم درست بسازید نه با دروغ
باید کمک کنیم به مردم که بتوانند امید داشته باشند و کمک کنیم امید را در جامعه زنده نگه داریم البته با روشهای درست نه با دروغ تحویل مردم دادن! و با تلاشهای بنیادین برای تصمیمگیریهای درست. در حوزهی محیط زیست هم امیدوارم به اینجا برسیم که براساس اطلاعات کارشناسی شده تصمیم بگیریم و احساساتمان به اطلاعات علمی غلبه نکند. امیدوارم این موضوع در همهی حوزهها برقرار شود.
آقای پزشکیان که رئیس جمهورند این قول را به مردم دادهاند. امیدوارم در این مورد موفق باشند.
بسیاری از مردم ایشان را انتخاب نکردند یا حتی در انتخابات شرکت نکردند. برخی هم شرکت کردند و امید به تغییر دارند. امیدوارم امیدشان ناامید نشود وگرنه شرایط بدتر و بدتر میشود.
آنهایی هم که آلترناتیوهای دیگری را انتخاب میکنند، چه جناح مقابل ایشان از لحاظ سیاسی و یا گروه مقابل جمهوری اسلامی باید بدانند که بدون ایجاد امید نمیتوان به نجات مردم ایران و ایران کمک کرد.
همهی ما فارغ از هر گرایشی که داریم تمام هم و غم مان باید بهبود کیفیت زندگی ایرانیان باشد. در راستای همین باید نسخه و راهکار ارائه کنیم. حرف ساده زدن و وعده دادن آسان است و راهکار عملی ارائه دادن بسیار سخت.
انتهای پیام