گزارش میدانی از بازار تهران پس از حملهی اسرائیل به ایران | بازتاب امروز
نگار فیضآبادی، بازتاب امروز: بیشتر مغازههای بازار تهران ظهر یکشنبه ۲۵ خرداد باز بودند و مردم نیز با وجود آنکه تعدادشان کمتر از قبل بود اما خرید میکردند.
ایستگاه مترو دروازه دولت به سمت کهریزک تا حدودی کمتر از گذشته شلوغ است و خانمها به همدیگر میگویند «به خاطر دورکاری کارمندان، مترو کمتر شلوغ است و میشود نشست.» دو سه خانم با هم گپ میزنند و نظرشان را دربارهی حملهی اسرائیل به ایران میگویند. یکیشان گلایههایی از بعضی مسئولان دارد.

قدرت نظامی ایران خیلی خوب است
دختر جوانی که مدتهاست در تهران زندگی میکند، تصمیم گرفته است به خانهی مادریشان در کرج برود. خانمی دیگر، قدرت نظامی ایران را «خیلی خوب» توصیف میکند و اینطور ادامه میدهد «به هرحال چند سال است که ایران موشک میسازد. حتما چیزهای خوبی داریم که از پسِ این حملهها بربیاییم.»
همزمان با تصمیم برخی شهروندان برای ترک منزلشان از تهران، این توصیه هم در شبکههای اجتماعی منتشر میشود که اگر قصد دارید به شهر دیگری بروید، در اینستاگرام و… تصمیمتان را علنی ننویسید تا خانهتان از سرقت در امان باشد.
«به کوری دشمن همهچیز درست میشود»
خبرنگار از ایستگاه پانزده خرداد به سمت بازار حرکت میکند. داخل مترو دو دستفروش ۱۶ و ۱۹ ساله هستند که میگویند آینده برایشان مهم است. یکیشان برای جلب مشتری به شوخی میگوید «هرکی نخره اسرائیل یک موشک داخل خانهاش میاندازد.» عابری که از شنیدن جمله ناراحت شده است، به پسر هشدار میدهد که با مردم از این «شوخیهای زشت» نکند.
جمعی از کسبه و خیریهها با کمک هم یک ایستگاه صلواتی به مناسبت عید غدیر دایر کردهاند و به مردم کیک و آبمیوه و کیف کوچکی را میدهند.
آقایی که مسئول موکب است میگوید «به عشق حضرت علی و سیدعلی خامنهای و به کوریِ چشم دشمن همهچیز درست میشود. همانطور که هشت سال جنگیدیم. میبینید مغازهها همه باز هستند و وفور نعمت است و ما هم که ایستگاه صلواتی هستیم.»
برخی از فروشندهها میزان حضور مشتریها را با گفتن جملهی «فرقی نکرده» مثل گذشته توصیف میکنند. تعداد دیگری از کسبه معتقد هستند که جمعیت مشتریها به طور نسبی تا حدودی کاهش پیدا کرده است.



چه کسانی به بازار آمده بودند؟
نظرات مردم متفاوت است. بعضیها معتقدند ایران «بدون هیچ چیزی» توانسته «در مقابل عراق بجنگد و حالا چیزهای زیادی داریم و حتما از پس اسرائیل برمیآییم.» این بخش از مردمی که در گفتوگو با بازتاب امروز شرکت کردند، امیدواری نسبتا بالایی دارند و میگویند «ایران میتواند پیروز میدان باشد.» برخی از خانمها برای اینکه حوصلهشان سر رفته است و برای کاهش استرسشان به بازار آمدهاند.
برخی دیگر هم برای انجام کارهای واجب به بازار سر زدهاند. از انجام کار عقبمانده در بانک ملی گرفته تا خرید یک تیشرت برای فرزند.


فروشندهی آقا تلگرامش را به خبرنگار بازتاب امروز نشان میدهد و میگوید «هم از جمهوری اسلامی کانال دارم هم از آنوریها. هم از سپاه دارم هم از اینترنشنال.»
او ادامه میدهد «پیگیر اخبار هستم و به نظرم اگر جنگ نظامی زمینی داشتیم ایران حتما موفق میشد. اوضاع به خیلی چیزها بستگی دارد. شاید آمریکا یک هفتهی دیگر بگوید صلح کنید.»

فروشندهی روسری، حضور مشتریها در بازار را مثل همیشه ارزیابی میکند و میگوید «چیزی نیست. میبینید که ما هم آمدیم و مغازهها باز هستند. مردم هم کموبیش خرید میکنند.»
آنچه مردم گفتند
تمام افرادی که با خبرنگار بازتاب امروز صحبت کردند را میتوان به سه دسته تقسیمبندی کرد. کسانی که ترسیدهاند اما جریان زندگیشان را متوقف نکردند و امیدوارند ایران بتواند از پسِ حملههای اسرائیل بربیاید. شهروندان دیگری هستند که نظری متفاوت با این گروه دارند.
گروهی هم در میانهی این دو قطب ایستادهاند و میگویند «امیدواریم خدا کمکمان کند. بههرحال هشت سال جنگ ایران و عراق را یادمان نرفته است. این یکی هم میگذرد.»
خانمی چادری که برای انجام کار بانکی آمده است، میگوید «قدرت نظامی ایران عالی است. مردم ارتش و سپاه را حمایت میکنند. زمان جنگ هیچ ادعایی نداشتیم و پیروز شدیم حالا اما ایران ادعا هم دارد و اینبار هم پیروز میشویم.»


بازارِ راکد طلا و دلار
آقایی که کارش خرید و فروش دلار است به خبرنگار بازتاب امروز میگوید «الآن راکد است. بچههای ما یا نمیخرند یا اگر بخرند به قیمت بالا میفروشند. اگر کسی قصد دارد سرمایهگذاری کند و در کوتاهمدت سود ببرد نباید سراغ طلا بیاید. در کوتاهمدت ضرر است اما برای حداقل شش ماه به بالا گزینهی خوبی است. هر خبر و توافقی میتواند روی قیمتها اثر بگذارد.»
فروشندهی آجیلفروش که حوصلهی جواب دادن و حرف زدن ندارد میگوید «وضعیت جنگی است. ولش کن جواب هر سوالت را بنویس خیر.»
گشتی در بازار طلافروشان
خانم به همراه یک زوج بعد از خوردن آبمیوه در جواب خبرنگار که به چه علتی به بازار آمدهاند میگوید «آمدیم برای این بچهها حلقه بخریم اما طلافروشیها بسته هستند و آنهایی که باز هستند هم میگویند قیمتها هنوز درنیامده است! فردا عقدشان است و متوجه شدیم نمیشود طلا خرید. حالا مجبورند یک انگشتر فرمالیته برای عقد فردا بیندازند تا بعدا شرایط بهتر شود که بتوانند حلقهی طلا بخرند.»








پاتوق طلافروشها
«پلهی آهنی» پاتوق معروفی بین برخی از طلافروشان است. کسی که خودش خرید و فروش طلا دارد، برای راهنمایی خبرنگار تا بالای پلههای آهنی میرود. راستهی باریک آنجا پر از مردانیست که با هم حرف میزنند. همهمه آنقدری زیاد است که نمیشود محتوای حرفهایشان را شنید.
آقا میگوید «چهرههایشان یک سور زده است به قیافهی دستفروشها!» هرچقدر هم گوش کنی متوجه حرفهایشان نمیشوی. اصطلاحات مخصوص خودشان را دارند. مثلا دربارهی قیمت چند تن طلا میگویند «۵ زیر میدم.»
اینجا خرید و فروش طلا از ۵۰۰ کیلو شروع میشود تا یک تن به بالا. اینها هم یکجورهایی در تعیین قیمت طلا نقش دارند. کانال تلگرام دارند و دربارهی خیلی چیزها هم آنجا صحبت میکنند.
چند مغازهدار در پاساژ دلگشا جمعیت مشتریها را نسبت به روز بعد از تعطیلات ۱۴-۱۵ خرداد کمتر ارزیابی میکنند. برخی از فروشندگان داخل بازار رضا که با هم گپ میزدند.
انتهای پیام